یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

۸۹ مطلب با موضوع «تفکر روایی» ثبت شده است

hijab

جمعه, ۳ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۵۶ ب.ظ | علی | ۰ نظر

 هیچی دیگه اونروز ما داشتیم در دو پست قبل درمورد زن در نهج الفصاحه ش دنبال حدیثی خاص بودیم که پیدام نشد اونی که میخواستیم ولی در فهرست زنان یه حدیثی در خاطرم موند که امروز صبح که بیرون بودم تو خیابون نشسته بودم و زنا رد میشدن و خلوتی بود به ذهنم خورد البته روی صندلی نشسته بودما هیچی دیگه ما دنبال شر نمی گردیم که درمورد زنان صحبت می کنیم چون زن شره و فتنه است و خودشونم نمیتونن درمورد خودشون درست حرف بزنن ومثل ما چیزای جدید جدید بگن وگرنه همش اتفاثی بود.

این حدیث که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: زن دو پرده دارد قبر و زناشویی.

اینکه آقا زن که رد میشد تو خیابون ما یاد این حدیث افتادیم و یه نکته ای به ذهنم خورد که زن که دو پرده دارد  یعنی چه؟ البته به کل قضیه ی این دو پرده کار ندارم اینجا که مثلا خدا تو قبر میپوشنه و منظور چیه اینا اینو میگم که یعنی کل زن ظاهرشه شاید اینطوری بشه تعبیر کرد یعنی از روی حجابش معلومه میشه شناختش(اگه گول نزنه در فساد و چادر نپوشه برای خلافا و اگه حجاب همیشگی شو بدونیم) ازروی و ظاهرش و زنای مومن قشنگترند(زن مومن گفتیم و زن مومن برای شوهرش قشنگتره در چشم پسرش و خانواده وگرنه تو بیرون خانواده که آرامش نداره و شاید برج زهر مارم باشه زن مومن!!!)ولی مردا مارمولکند و نمیشه شخصیتشون رو از روی ظاهر شناخت مثلا خدا شناسی حجاب داره و ظلمت داره اصلا ائمه اطهار برای شناسایی شون حجاب هایی هست که یه خورده امام علی (ع) این حجابش بیشتر رونمایی شد اصلا  گفتن خداست!!!

joy

جمعه, ۳ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۵۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر

 امروز که داشت شب می شد دیگه کم کم که تو اتوبوس بودم بیام شیراز آخه وبلاگم خراب شده بود و نزدیکای عید هم هست دیگه مهمونی هم بسه خلاصه تو اتوبوس زنا زیاد بودن و حرف میزدن و تنها هم بودن بعضی هاشون منم هرچی دنبال خوتکار (خودکار) گشتم تو وسایل نبود ولی چند تا نکته رو یادداشت کردم در مورد زن

با توجه به حدیث که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) می فرماید:شوهر از همه کس بیشتر بر زن حق دارد و مادر از همه کس بیشتر بر مرد حق دارد.

حدیث در مورد زن زیاده از خود پیامبر (ص) ولی یه حدیثی نمی دونم گشنم هم توی نهج الفصاحه نمی دونم کجا دیده بودم که حالا توی اینترنت ازسرچ کردم پیدا شد که می فرمایند:

پیامبر (ص) می فرمایند: اگر می خواستم به کسی دستور دهم که برای دیگری سجده کند، به زن می گفتم که برای شوهرش سجده کند

 من خلاصه این حدیث با توجه که توی ذهنم بود تو اتوبوس داشتم فکر کردم به چند جمله با توحه به اینکه زن ها جای زیادی در ایران باز کرده اند و باز بکنن از اونور مردها خرابتر میشن نباید حسادت کرد خلاصه.

وقتی می فرمایند که شوهرش سجده کنه یا می فرماید خدای دوم زن مردش هست توجه داشته باشید که

بدون شوهر و مردش نمیتونه زندگی کنه زن ولی مرد که تونسته بهش خوش نمیگذره یه کمبودی داره اگه ازدواج نکنه گمشگده داره و بیشتر مشکل از زنه در طلاق نه از مرد مرد نقش خدارو دارد!!!زن نیاز داره به مردش نه همش جنسی اینارو در نظر بگیریما فراتره مسئله  و چیزی جای شوهرش رو پر نمیکنه مثلا موبایل و ماشین ولی مرد میتونه دل بده به جیزای دیگه ولی زن برای مرد آفریده شده و زنه که باید با مرد بسازه نه مرد به زن و خلاصه خیلی چیزای دیگه که شما باید تحقیق کنی که چرا زن باید مرد رو بپرسته و حالا که دستور از بالاست شرایط باید چگونه باشه و اینا ولی توی این دوره زمونه که جهان دست زن هاست اگر رقابت بینشون نندازم و چشم و همچشمی در این صورت که اینا رو گفتم ممکنه بام بد بشن که تو به چه حقی حقوق زن و اینا پس حواست باشه چی میگی ما زن نداریم!!!

haghhgh

سه شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۶ ق.ظ | علی | ۰ نظر

والا نه که چند روز پیشا یه سایتی رفتیم ما و نمی دونم چیز و اینا یعنی اتفاقی هم رخ دادااا نگاه کردیم دیدیم مجموعه کتاب های آیت الله قرائتی رو گزاشتند مام دانلود کردیم حالا اولی رو که باز کردیم خیلی خوشمون اومد و مخصوصا خیلی علمیه کار و علم رو بالا می برد و آدمی که بخواد ملا بشه در این روزا باید یه سیری و سری بزنه تا یه چی یاد بگیره حالا همشم علم نیست مخصوصا برای همه ی سنین خوبه پس دانلود کن

دانلود کتابهای زیر با حجم ۵۵٫۶ مگابایت

آقا داشتیم میخوندیم و کیف می کردیم چون وقت اضافیم زیاده و منم زیاد خوابیده بودم و خوابم دیگه نمیبرد و اینا نشستیم به مطالعه اینکه آقا یه حدیثی رسیدیم در این کتب که ایشون در کتابشون آورده اند همین اولین کتاب از این مجموعه کتب

درمورد قهر خداست آقا بعضی موقه ها خدا قهره و شوخی هم نداره هرچی نمیخوای صدا بزن منم که میشناسید هرکاری میکنم بعد انتظار جواب و اینا دارم چه برسه خودم رو هم مظلوم و مستحق دیدارحق بدانم که کور خونده ام با این وضع خلاصه آقا خدا قهر کرده جوابت نمیده؟ این حدیث رو گوش کن البته میدونیم اغلب محض گناستا یه کاری میگم بکنیم حالا شقی که نیستیم ما.

امیرالمومنین فرمودند: هرکس منکر و خلافی را دید و قلبا از آن ناراحت شد همانا از قهر خدا نجات پیدا کرده و تن به سلامت برده است و هرکس با زبان از کار خلاف نهی کرد به پاداش رسیده است.(وسائل الشیعه ج11 ص 405)

خوب معلوم شد که یه دلیل قهر خدا چیه آقا... ما آقا بعضیا یک صحنه های زشتی رو میبنین کیف می کنند حالا بماند دیگه اصلا قتل و عام مردم سوریه و کربلا و عراق و هرجا که خبرشو میشنویم اخیرا هم در سراوان چیز شد آقا عین خیالمونم نیست انگار هیچی نشده حالا شما ناراحت میشید قلبی خودم رو میگم اصلا هیچی انگار!!!!! بعد میگه چرا خدا قهر کرده با من و جوابمو نمیده خوب قلب دست انسان نیست تیره و قساوت بگیره معلومه پس اول فهمیدیم که این همه شهید دادیم و اینا و مردم سوریه و شیعیان و اینا خوب خودمون اگه واقعا متاثر میشیم که شکر خدا کنید شما ولی اگه مثل منی اید قلبون نمیگیره و فرقی نمیکنه خوب انتظاری هم نیست که خدا قهر کنه که معلومه دیگه از حدیث لااقل ما اگه قلبون منزجر نمیشه باید زبانا لااقل نفی کنیم و دروغکی هم که شده بدمون بیاد و القا کنیم به خودمون و تلقینا دشمن خدارو دشمن بداریم و لعنت بفرستیم یه کاری بکنیم در هنگام خلافی را دیدن که الان در زمان ما تلوزیون و اینترنت زیاده که بشه خلاف دید تا زمان حضرت خودشون ولی می فرماید با زبان هم نهی کنیم به پاداش میرسیم حالا بماند...

البته کتب ایشون خیلی مفیده ها و تنها علم نیست و از آیه آقا یه ک نکته هایی درمیاره که آدم میگه نکنه حضرت مسیح(ع) استادشون هستند...

خلاصه اینکه ما ازخودمون حال خودمون رو به سادگی می فهمیم که ناراحت میشیم یا نه بعضیها واقعا مریض میشن این ناگواری ها رو می بینند و قلب صاف و پاک و خدایی دارند و آیا نیاز به توبه داریم یا نه این به سادگی در میزان ناراحتی و یا بی خودی یا بیتفاوتیمون معلومه و خودمون از خودمون خبر داریم مخصوصا الان ها که دیگه داره محرم هم میرسه و عزاداری سالار شهیدان که برای مظلومیتشون اشک داریم اصلا تفاوتی تلنگری چیزی خلاصه خودمون رو خوب میشناسیم ما و از قلب ریا و نفاق و هر کثافتی که توش هست رو میشه شناخت و اگه خانواده ی خودمون بود دلمون میخواست عالم عزادار باشه برای یک جنایتی و هزارتا چیز میشدیم و ممکن بود کافر بشیم اگر ظلمی به ما میشد و مظلومانه یکی از خانواده مون  چه باشه اینکه واقعا قصدی هم تباشه و عمرش به پایان رسیده باشد.

zan

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۹ ب.ظ | علی | ۱ نظر

حالا درمورد پیامبر(ص) صحبت شد و روزیم زیاد گردید باز دوباره داشتم فکر می کردم به یه چیزی تصرف شد البته ما اینجا که خودمون میام و تایپ می کنیم چون قراره جاهای خوب خوب بره و اینا تصرف ایجاد میشه همینجا هم که نشان بزرگی ما نیست خلاصه داشتیم میگفتیم حدیثی معروف داریم که پیامبر می فرمایند از دنیای شما سه چیز رو دوست دارم زن و عطر و نماز حالا حدیثه رو میخواستم در نت پیدا کنم حدیث به این معروفی گشتم یه کم عربی شو پیدا نکردم متعصفانه شما بگردی هستا حالا فکر کنم در حدیث اصلی می فرمایند که نماز که نور چشم من است

خوب و اما زن ما میگفتیم بابا بچه ی 20 ساله که با زن 70 ساله ازدواج نمیکنه درست شهوتی است در کار و همش میگفتیم نگاه پیامبر هم زن رو دوست داره یعنی ماجرا رو از دید شهوت دیدیم نظری است درستم برای خیلی از ما در نگاه اول یعنی میگم شرعی است که زن بخوایم و دوست داشته باشیم ولی فاجعه است در کار آقا الان که تصرف شد فکرمون جابه جا شد به طرفی ککه آقا پیامبر اکرم(ص) که نفرموده من زن های خودم رو دوست دارم کلی گفته زن شما رو هم دوست دارند در دنیا!!!
یعنی چی آقا یعنی زن درسته خطرناک میشه شوهر کنه ولی یه وفاداری مثللا بیشتر داره در دین نمی دونم حساس تره پای خدا و پیغمبر خوب کهنه بشه ارزشش پیش جوان و نمی دونم شهوتش میافته الان پیرمرد صد و خورده ای سال پسر میزاد خودش نه ها زنش خلاصه نگاه کنی چیز تره در امور دین حساس تره حالا من زن شناس نیستم شما نکته رو بهتر می فهمی که زن ها رو دوست داشتتن یعنی چه همی خود من اگر زن ها نبودن صد و بیست مرتبه چیز بلاا سرم اومده بود حالا ما که حق نیستیم ولی پایبندی شون بیشتره نمی دونم تحقیق کنید ..............................

zebel

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

روزیم زیاد شد حالا همین چند دقیقه پیش چیز نوشتیم و هم اینکه یه پستی هم چند تا پست پیش نوشتیم که سیاست ما رو مشخص میکرد در حدیث که پیامبر (ص) فرموند که با علم رو در چین بیاموزید نه آمریکا اینم میشد تعبیر کرد اینو ما گفتیم حالا یه حدیث دیگه انداختن به گردنمون خدا بزرگان که داشتم میخوابیدم فکر که کردم رسیدم بهشون.

حدیثه رو یه بار گفتم که اینم سیاست فرهنگی ما رو متحول و نشان خواهد داد اون چیه؟ این که می فرمایند : قریب به این مضامین که چنان شرم کن حالا نمیدونم از گناه یا چیز دیگه که جلوی چشم یکی از اقوامت که خدایی است شرم میکنی.

خوب این خدیث رو درست یادم نیست خیلی وقت پیش خوندمش ولی توجه کنی نکته ای خوابیده آقا طرف دختره بخواد خونه ی اقوامش که آخونده مثلا بره درست حجاب میپوشه. گرفتی حالا؟ باید بیشتر بازش کنم آقا نمیشه به زور وادار کرد که نماز بخون نمی دونم خدا رو داشته باش اینجا میگه حدیثه که زورکی هم که شده اگه خدا هم در محظرش نیست جامعه و مردم و اصلا خود ما نیست و شرم نداره لااقل جلوی چشم آخوند که گناه نمیکنه ها پس فکر کن آخونده داره نگات میکند به زور شده همه ی ما جلوی آخوندا سعی میکنیم گناه نکنیم و فحشا ولی جلوی خدا همه کار ممکنه بکنیم پس تزن توی گوشش بگو خدا خدا آقای فرهنگ وزیر ما بلکه آخونده رو بکش وسط که بنا به حدیث اینطوری خواسنه اند از ما....


barbar

يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۴۹ ب.ظ | علی | ۰ نظر

حدیث از امام علی (ع): ای فرزند آدم! هرچه بیشتر از مقدار خوراکت به دست آوری خزانه دار دیگران خواهی بود.

                         !  !  ! صدق الله...

آقا می دونم شمام میگی مثل من که بله خزانه دار فرزند و زن می شیم اگه دولت نکنه ازمون که حالا دولت ما خوبه ها ولی خلاصه گرانی تازه خزانه دار بشیم باید جوابگو هم باشیم یه چیزی بدست آوردیم از سر شغل اگه بچه کم و کاست داشت ما باید جوابشو بدیم و کاستی هاشو بدیم میخواستی از اول اقدر زیاد نداشته باشی و اول خر ما رو میگیرن همه که چرا شرکت داری نمیگن نگاه به چند نفر داره نون میده تازه بعد از مرگ هم باید همشو بزاریم برای دیگران بریم هر چه جمع کردیم گویا مال ما نبوده و از اینا هم بگذریم می رسیم به نکته آقا ما از اولش گفتیم درست که خزانه (چرا دکمه های کیبوردم سنگین شدند!!) گفتیم درسته پول بیشتر درآریم خزانه دار میشیم ولی یه مقداری هم خرج پوشاک خودمون میشه چرا علی (ع) نگفت خوراک و پوشاک یه مقدار خرج باید بکنیم برای آب و برق اینا هم هزینه داره دیگه شما قبول نداری جز خوراک سیصد تا نیاز دیگه داری!!!!؟؟؟

حالا چی به ذهن ما خورد بله ما قبول داریم اینو ولی خزانه داری خودش شغل مهمی است برای خودش و اتفاقا پول خوبی هم میگیره از پادشاه برای خودش و فرزنداش خرج کنه هه هه هه  و یه نوع شغل حساب میشه و در آمد داره دیگه حالا پول درآمد شغلشو لباس میخره باهاش  اتفاقا برای اینکارا حساب زیادی هم باز شده روش چون یکی از مهمترین شغل ها وحساسترینه و جیب مبارکه شاه و پادشاه رو داره و باید امین باشه و پول خوبی هم میگره برای اینکارا خزانه دار پس بپا خزانه دار دیگران نشی که گرچه مهمه شغلت ولی پادشاهه اگه موردی پیش بیاد درسته امین هم هست و صادق حالا اومدیم چیز شد اصلا حرث خوردن اینکه خزانه دار دیگران باشی با این همه مال تازه تلاش هم کرده باشی این پول ها رو جمع کرده باشی خطرناکه اصلا فکرشم جالب نیست.

marz

يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۴۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخواهد بود امام علی (ع)

این حدیثه خوب زیره صفحه ی وبلاگم پیدا کردم.

و اما دید یک میگه که... (از دید دنیایی و ساده ی ماجرا البته رسیدن به این دید یه کم تفکر میخواد)آقا ثروت دید ما فورا میره به دنیا و پول و اینا ولی پول هم که یه نوعش هست رو میخوای آقا پول میخوای؟ برو به سمت عقل آقا یه نوع فقیری ینی شما که میگی فقیری ینی به پولی یه نوعی از بی پولی فقیر شدی؟ بدون  از جهله ریشه ش جهلتو صاف و راست کن و میرات میخوای گیرت بیاد ارت و مال منظورته خوب ادب داشته باش و وبلاگت مثل من پشتیبانی نمیشه کسی نیست که پیشرفتت بده؟ خوب برو مشورت کن و ...

دید دوم میگه نه بابا... عقل بالاترین نوع (از دید بالاتر ماجرا) آقا حدیث داره میگه عقل شما بالاترین نوعه ثروته جهل شما بدترین نوع فقره و بهترین نوع میرات ادب داشتنه و بالاترین پشتیبانی مشورته.

و اما دید سوم که شبیه به دید دوم هست...(یه کم دید بالاتر از قبلی) دیگه آقا  دنبال ثروت و مروت مباش آقا جان بزارش کنار داره میگه ثروت اصلا الکی بود گول خوردی که فکر کردی پول ثروته بلکه عقل ثروته واقعی است و دنیال فقیر مگرد جهل فقیر شدن واقعی است و بالاترین نوع فقر جهله و میراث میخواهی؟ آقا میراتی وجود نداره جز ادب و آقا پشتیبان تو همان مشورت کردن توست دیگه چیز دیگری بهتر از این نوع پشتیبانی نیست و برای وبلاگ خودت باید دنبال مشورت کردین بروی مثلا

البته اگه فکر میکنی دید من پایین بود یا دید بهتری و بیشتری داری کارت درسته این حدیث ها جای فکر کردن داره ولی اگه دید ما پایینه یا شما قبلا اینا رو می دونستی به ما نخند ما نوکریم...

---------------------------

داشتم مطالب بالا رو میخوندم و الان دیگه ساعت 9 و نیمه تقریبا دو نکته که اول میگه شما میتونید به دید دیگری هم فکر کنید علاوه بر چیزای دیگرتون و پیچیدگی مسئله رو میرسونه که ما گفتیم در دید یک پول میخواهی و دیدت به ثروت از نوع پول هست ولی شما میتونی بگی عقل میخواهی؟؟!! ( به جای اینکه بگی پول میخوای؟) اینم یه راهه و دید که دیگه فکر نکردم چی باید گفت

اما تکته ی مهمتر دیدم که حالا شما که نه یکی عقلش نمیرسه میگه آقا شما در دید سه میگی  ثروت واقعی عقله خوب بابا ثروت برای خودش یه معنا داره و عقل هم متقابلا یه معنا شما داری میگی ثروت نخواه عقل بخواه آخه جور میشه؟ میشه ما دنبال کسب درآمد عقلانی نباشیم نه یعنی منظورم اینه که میگه مثلا تو داری میگی فقری نیست جز جهل خوب پس این فقیرا چی اند اینا جاهلند اصلا؟ تو داری میگی میراث وجود نداره جز ادب مگه میشه ادب اصلا جای خودش ارث بابامم جای خودش هر کدومش یه معنی متفاوت دارند!!!

درست می فرمایید شما خوب ببین باید عقل داشت و فکر کرد و دعوا راه ننداز برا ما دو کلوم معرفت گفتیم پیش شما درس پس دادیم گیر نده دیگه!!!

آقا میگیم که آقا مسئله پیچیده است وقتی شما داری میگی ثروتمند و ثروت اینا در عالم واقعی و ملکوت یه معنای دیگری داره یا اصلا معنای دیگری هم نده یه جایگاهیی داره مثل ثروتمند مثل غنی این دو رو نمیشه کنار هم آورد عقل و ثروت ولی عقل تو بعد مرگ مانند ثروته کمااینکه الان هم هست و دیوانه ثروتمند نمیشه اینم درست ولی ما نمی فهمیم آقا وقتی ثرتمند شدی یه حس کاذب میگرتت ولی حس واقعی نشون میده که عقل سالمه و دیگه گول هم نمیخوری وقتی ثرتمند باشی توانگر میشی میتونی هر چی خواستی بخری اونم همینطوره عقل هرجا خواستی نفوذ میکنی مشابه ثروت.

--------------------------------------------------

الان ساعت 10 و دقه است و مسئله کش پیدا کرد و رفتم بیرون و اومدم و داشتم فکر میکردم بیرونی...

می بینی که آقا ما نمیگیم ثروت عقله و معناش یکی است و حضرت مظلوم به خوبی گفته هیچ ثروتی نگفته کل ثروت یعنی لفظ ترین توشه و یکی از ثروت ها که بهترینشه عقله آقا به متراقب این سیر و سلوک افراد در ((ترین)) یکی که خیلی خوب باشه و بهترین باشه در سیر عرفانی عقل بهترین سرمایشه حالا من نمی دونم حضرت ثروت رو چه قدر اهمین داده ولی بین ما دنیوی ها ارزش داره زیاد و برای اینه و همچنین عقل بوده که برای حضرت ارزش داشته وگرنه ثروت برای ما بیشتر ارزش داره که دنیوی است دیده ما و هم دنیا رو درش آورده در حدیث هم آخرت رو گنجانده حالا من احکام نمی دونم ولی طبق این حدیث چرا ارث زن دوبرابر مرد شده!!! خوب راحته دیگه نفهمید هنوز؟؟ فکر کن فکر کن بزار فکر کنه!آره چون ادب مردا نصف زناست!!!! حدیثه گفت دیگه برای سیر بالا گفتیم برای بالاها گفتیما که میراثی وجود ندارد جز ادب!خوب اونی که ارث از ارواح اجدادش میبره مرده که باید دوبرابر ببره دیگه چون ادب نداره و فحش میده دوبرابر زنا. بعد بگین شما زنا که مردا چرا اینطورین راست میگین زنا هم بی ادب شدن این زمونه شاید خوب!!حالا باز فکر کن شما تا ما بخوره به مغزمون قلم بزنیم ببینیم چه قدر گیر میکنیما روی این حدیث...

-------------------------------------------------------

نوع تفکر بدی که فکر شد روش و به دید من ناچیز میرسه و فکرمو از داخل مشغول کرد به اینکه حالا فکر کنم تقصیر همین جمله ای بود که عوض شد و من یه چیز دیگری نوشته بودم حالا دوباره یه چیز دیگری به ذهنم اومد من یه چیز دیگری نوشته بودم بعد دیدم نوشته که ((آقا میراثی وجود نداره جز ادب)) و فتنه از اینجا آب میخوره گموون نکنم این جمله ی من بود و یه چیز دیگری نوشته بودم که کش داده شد تا اینجا ولی چیزی که هست حالا داشتم میخوندم من این وجود نداره رو اول نه مطلق گرفتم از دید بالاترین ها بود و دید من نبود در صورتیکه این دید میگه نه که وجود نداره ارث بابات بلکه هست ولی باقی نمی ماند!! می فهمی؟؟ یعنی ثروت باقی نمی مانه ولی عقل هست تا قیامت آقا فقیری موقته ولی جهل ضریه میزنه و پات میمونه و سرنوشت بعد مرگتو میده آقا ارث تمام میشه ولی ادب از بابات به یاد میمونه آقا پشتیبان یه روز هست یه روز نیست ولی مشورت کنی در دسترسه...

jhyutr

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

شخصی از امام صادق(ع) پرسید: عقل چیست؟ فرمود: چیزی است که به وسیله ی آن خدا را بپرستند و بهشت را به دست آورند.راوی گوید: گفتم: آنچه معاویه داشت چه بود؟ فرمود: نیرنگ و شیطنت بود، آن مانند عقل است ولی عقل نیست.

اول  اینکه شیطنت مثل عقله ولی اگه شیطنت کردی خدا رو نپرستیدی ها...یعنی شیطنت چیه؟ شیطنت موقعی هست که میخوای گول بزنی یعنی شما اگه رفتی بهشت که نه یعنی یه جزیره ای همینجا هیچکسم نبود گیر افتادی بعد چه میکنی تو خلوتت در جزیره ی خیالی؟ خدا رو می پرستیم؟؟ حالا که به زبون اومد بهشت در بهشت پس چی میشه.... که کار نداریم.

دوم آقا فرمودند که عقل چیزیه که می پرستیم خدا رو حالا چه میدونم چرا ما فکر میکنیم انیشتین عقلش بالا بوده حالا من نمی دونم ولی اگه میگذشت حالا نه خیلی سال بعدترش یعنی چند سال دیگه یا همون سال بالاخره انرژی کوفتی هسته ای بر حسب نیاز کشف میشد تا نیاز جامعه چی باشه ولی عقلی که بهش بریم جهنم و بهشت خارج از عدل خداست که انیشتین داشته باشه و من نداشته باشم بره جهنم به خاطر بمب اتم ولی من نرم به خاطر گناهام.

etesab

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۱۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر

امام باقر (ع) فرماید: چون خدا عقل را آفرید از او بازپرسی کرد باو گفت پیش آی پیش آمد؛گفت باز گرد بازگشت فرمود به عزت و  جلالم سوگند مخلوقی که از تو به پیشم محبوب تر باشد نیافریدم  و تو را تنها به کسانی که دوستشان دارم به طور کامل دادم. همانا امر و نهی کیفر و پاداشم متوجه تو است.

خوب آقا جون ما اینجا بین اینا درس پس میدهیم و اگه بخوایم با شما دردل کنیم که شما اینا رو که ما فکر کردیم چیزی نیست لذا همینکه صحبت نمی کنم از زبان توی دهنم بسه دیگه آقا حالا گفتیم ما با کسی درد دل نکرده ایم وو روانی که فرستادنمون تیمارستان تیمارمون کنند زنا ولی حالا دیگه شده....لذا شما با مایین و قسم اندکی از اینا بر میگرده به خودم که بعدا بخونم و فردا که کافر شدم دلیلی باشه برای توش و قسمی از این چیزایی که میگم برای مدال طلا و المپیکی شدن و ورزیده شدن و به پاش رسیدینه لطفا ایراد نگیرد که ما یه آقا بیشتر نداریم.

خلاصه حالا برسیم سراغ حدیثه آقا ما رباترو گفتیم که اگه بسازیم که راه بره اگر رقصید این خرابش میکنیم حالا خدا دو فرمان هدفمند داده پشت کن رو کن شد محبوبترین آفریده این عقل؟!!! 

دوم اینکه  حالا که حس صحبت هست اندیشیدیم به اینکه این عقل چه طوریه مگه آقا تعجب میکنه دیگه یعنی این همه ما سوال پیش میاد که خدا فلان چرا ما رو خلق کردی  و اینا همش کار عقل نیست؟؟ کار جای دیگست این چرا؟ چون عقل کارش بندگی خداست عقلی که محبوب خداست و به دوستاش میده این حرف خدا رو گوش میده نه بهانه جو باشه لذا از دیوانگی هم بالاتر دیوانه بگی پشت کن اگه گوش هم بده میگه چرا اگه خوب باشه میگه چرا به خدا پشت کنم؟ و از روی عشقش در کمینه!!! پس عقل بهانه نمیگره  و از کم عقلی ماست این کارا و آخرشم میگه با توجه به تو هست که امر میکنم و نهی می کنم و پاداش و عقاب یعنی ممکنه در عقل من خدا رو کیفر کنم ولی در عقل عارف برعکس البته وارونه گفتم در عقل من کار عادی باشه ولی عارف نکته سنج براش این کار از نظر عقلی که خدا بهش داده عذاب باشه و قرارا نیست ما همه چیز رو احساس کنیم که فلان چیز گناهه یا نه و من احساس گناه ندارم پس خوبه نه گناه کبیره معمولا احساسش هست همونم ممکنه نابود بشه ولی عقل که نباشه دیگه هیچی... نکته زیاده بفکریم پیدا میشه

mbgdl

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۱۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

آقا یه اتفاق جالبی اوفتید این کتاب اصول کافی رو ما گشتیم دیدیم تو کتابخونه ی خینه (خانه منزل) داریمش خوب دیگه از روی اون جاو میریم اگه خواستیم بفکریم...

2- علی(ع) فرمود: جبرئیل بر آدم (ع) فرود آمد و گفت:

ای آدم من مامورم تو را میان سه چیز مخیر سازم تا یکی از آن ها را برگزینی و دو تای دیگر را کنار گذاری، آدم گفت: ای جبرئیل آن سه چیز کدامند؟گفت:عقل و حیا و دین، آدم گفت عقل را برگزیدم، جبرئیل به حیا و دین گفت: برگردید و او را تنها گذارید، گفتند ای جیرئیل ما دستور داریم که هرجا عقل است همراهش باشیم گفت: اختیار با شماست و به طرف آسمان بالا رفت.

آقا در حدیث قبلی هم اومد ه که هر کی که خداوند دوستش داره عقل کامل بهش میده پس کفار عقل ندارند و زندگیشون روی سر پوچیات  گذاشتند زبان ما رو نمی فهمند مام زبون اونا رو تا حدی اینجام می فرماید که هر جا عقل است حیا و دین دستور دارند باهاش باشند یعنی ملت کفر حیا و دین و عقل نداره که معلومه 

آقا نظریه میگه که ممکنه جبرئیل نبی از این انتخاب آدم(ع) تا حدی نگرانی و ناراحت شده باشد!!! چرا؟؟ خوب فرشته ها عقل دارند که ما نداریم و میگن قربتشون یعنی به حظور شما که عرض شود مقربیتشون بیشتر با عقله خوب حالا جبریئل نبی(ع) پیش آدم(ع) بود و نیازی نبود عقل لذا ناراحت شد و حدیث می فرماید بالا هم رفت به سمت آسمان بعدش!! جبرئیل پیش آدم (ع) بود چرا دین رو انتخاب نکرد که بچه ای پاک داشته باشه که دیندار باشه و برادرش رو نکشد!!! البته انتخاب آدم علیه رحمه معلوم نیست انتخابی باشه که بر ما تاثیر بگذارد و یا شخصی بوده باشد اینو من نمی دونم ولی می بینیم که دین و حیا ندارند کشورها الان در صورتیکه بر عقلشون می نازند و مشهود نیست یعنی نمیشه گفت کی عقل داره و نداره خیلی نمیشه گفت ولی حیا و دین که داشتنیه وگرنه همه مدعی اند که عقل دارند این که نشد نون و آب عقل مردم...و معلوم نیست که اگر دین رو میگفت آدم (ع) این دوتای دیگر جدا می شدند یا خیر جبرئیل که جدا نمی شد و عقل حد ندارد ولی حیا داره شما مثلا به من میگی عاقل؟؟ بر چه معیار و سنجشی ولی راحت معلومه که حیا داریم یا نه حد دارد و بشرم حس میکنه عقلش روز به روز بیشتر میشه ولی حیا و دین نه و نیاز مبرمه و مبهم. بعد نکته میگه این اتفاق قبل از اون بی حیایی آدم رخ داد که اگه بی حیایی کرده باشه آدم (ع) که از بهشت بیرون رفت کی بوده؟ نکته ی بعدی که مبهمه میگه که چرا گفت که ترکش کنید یعنی وقتی عقل داری اونا رو نداشته باشی؟ (آن دو تای دیگر را کنار گذاری...) خوب اگه قراره که ترکش کنند ما رو عقل بس و حیا هم نمیخواد داشته باشی لخت بیا تو کوچه اگر قراره و دستوره که حیا هم باشه خوب تا قسمتی ابری چون عقل که حدش معلوم نشد و آدم(ع) هم برش نگزید و یار امام حسین(ع) هم لخت شد و جنگید یکیشون و  نکته  میگه که چرا حق یکی اش رو داره و بقیه باید ترکش کنند آیا جبرئیل که عقل کل هست نمی دانست که حیا و دین دستور دارند که با ایشان باشند و عقل؟ خوب می دانست چرا پس فرمان رسیده؟ نکته داره این سیاست توش خوابیده.

koi98i

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۷ ق.ظ | علی | ۰ نظر

((بسم الله الرحمان الرحیم))

اینکه هرروز یه دو تا دونه ای حدیث ثبت نام کردم که بیاد برام و واقعا به حدیثش می ارزه خوب و علاوه بر این خوبه که عادتا یه نفر برام اس ام اس میفرستند و تنها نیستم و درمیام و غیره که مفیده که خیلی هم کشته و مرده اش نباشم  منظور چیه منظور اینه که اس ام اس که کسی به جز تبلیغات و خانواده معمولا به مو نمیده حالا برام تعجب نداشته باشه و عادی باشه وضع و کشته و مرده ی و له له نزنم برای انتظار اس ام اس یه همچین چیزایی یه کی رو داشته باشم که منتظرشم برای فردا تازگی نداشته باشه آخه چی بگم؟ ای بابا

امروز در مورد گناه نوشته م و توبه یادمه هنوزانفاقا اتفاقا اتفاقا یه حدیثی برام سند شد یعنی دوتا حدیث یکی اش این بود که:

حضرت علی(ع): ترک گناه آسان تر از در خواست توبه است.حکمت 170

بعد من یاد قبلانام افتادم که در مورد این حدیث این فکر رو داشتم و الان یه فکر تازه کلی تلاش کردم که یادم بیاد نظریه ی قبلیم چی بوده که قبلا این حدیث زیبا رو داشتم ولی الان حالا  کدومش رو بگم؟

قبلانا که گناهام بیشتر بود و درگیر نفس بودم میگفتم (طبق چیزی که تلاش کردم یادم افتاد اینکه.) آقا اینطوری فکر می کردم که ما که نمیتونیم (خدایی نکرده) گناه نکنیم و سخته(به سختیش فکر میکردم) حالا خدا راهی پیدا بشه و توفیقی که گریه و توبه کنیم و راحت بشیم تا بعدا دیگه گناهی نکنیم.

حالا که نمی دونم دور شدم یا از خدا یا از گناه می گفتم امروز که اگه حتی نمیتونیم توبه کنیم یه راه آسونی هست که گناه نکنیم!!!

نمی دونم الان منطقی ترم یا نه آخه بچه گریه میکنه مبدا میلشم زود عوض میشه راه 100 ساله رو که شمر شده خودش نوجوان و تا حدی جوان در عرض گریه ی چند ثانیه ای طی میکنه و مدام عوض میشه.

و حالا که اینا رو گفتم یاد چی افتادم یاد این افتادم که در آخر الزمان مردم به حیوانات کار قبیح می کنند بچه ها موعظه و آخوند میشن و روی منبر میرند و مرده میره بیرون ایمان داره بدون ایمام برمیگرده و شما الان شاید دارید میگید استغفرالله و شاید خبر ندارید این روایان در مورد ما مسلموناست که خوبان ما اینطوری میشه که ایمان دارند و ایمانشونو از دست میدن بر میگردند طرف میگه چرا به زن ظلم کنم با حیوان میکنم نستجیر بالله بد بین نیستم به شما میگم اینکه اقدر فتنه درست میشه و میگم در بین ما هنوز کاملا رخ نداده وضع اینچنینی و....چرا اینو میگم؟ چون روایته که وقتی دیدی که فلان شد یعنی انقدر واضح هست حالا ما بعضی موقع ها بدتر از اینا میشه و نمی بینیم حالا اینو هم باز کنم ما باید آدم های بد و جنایتکار هم ببینیم و در ذهنمون باشه مثلا اعدام طرف رو بچه ببینه کلی تاثیر داره تا ول باشه جنایتکار و با بچه دوست و گولش بزنه و ببینیم تا در خاطراتمون خدا خواست راهنمایی مون کنه یاد این افراد ما رو می اندازه واز خطر نجات می دهیم برای اتممام حجت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

حالا که فضا بد شد البته قبلش میخواستم و تصمیم داشتم یه چند تایی از این حدیث روایات رو که برام فرستادن به شما هم بگم:

امام صادق(ع)هیچ عاملی برای نزدیکی به خداوند مانند اجتناب از گناه نیست. کافی ج 2 ص 80

حضرت علی (ع): ترک گناه آسان تر از درخواست توبه است.حکمت 170

حضرت علی(ع):همانا پرچم مبارزه را فقط افراد بصیر و با استقامت و عالم به جایگاه حق، به دوش می کشند.خطبه 173

امام صادق(ع):خدایا بصیرت را هنگام در هم ریختن امور بر اثر فتنه ، نصیبم بفرما.کافی ج2 ص592

جناب سلمان از رسول خدا (ص) نقل می کند که حضرت فرمودند:هرگاه بنده ای باطن و درونش را اصلاح کند،خداوند ظاهر او را اصلاح می کند. و هرکس باطن خویش را ضایع و خراب سازد،خداوند ظاهر او را ضایع و خراب خواهد ساخت. بحار الانوار ج 43 ص 46

امام علی (ع) در مورد سلمان فرمودند: خداوند به او پاداش خیر دهد، به راستی که او کجی ها را راست ، بیماری های (قلوب) را درمان و سنت پیامبر(ص) را اجرا نمود. او فتنه ها را پشت سر گذاشت و با پاکدامنی از دنیا رفت.خطبه 228

امام کاظم(ع): انتظار الفرج من الفرج.انتظار فرج خود گونه ای از فرج(و موجب گشایش امور برای منتظر) است. غیبت طوسی ص 457

و...

eered

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۴۶ ق.ظ | علی | ۰ نظر

توضیحات و فرو رفتن بچگانه من در  بعضی جملات تا فراز 14 جوشن

 یَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ:

خدایی هست که درجات ما رو بالا میبره بعد بگو کار منو خودمو فلانیو هست!!!

سَامِعَ الْأَصْوَاتِ:

خدایی هست که در تنهایی در هرجا صدامو میشنود بعد بگو هیچکس نمیشنوه!!!

 یَا خَیْرَ الذَّاکِرِینَ:

خدایی هست که یاد کردنش بهترین یاد کردن هاست بعد برو به جاش غیرش رو یاد کن!!!

یَا مَنْ تَوَاضَعَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ لِعَظَمَتِهِ:

خدایی هست که تواضعش از عظمتش هست بعد یارو عظمتش رونمیبنه میگه تواضع دارم خدا رونمیبنه اصلا و در نظر نداره!!!

 یَا مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَیْ‏ءٍلِعِزَّتِهِ:

خدایی هست که از عزتش همه ذلیل میشن بعد میگه چرا اولیای خدایی بعضیشون به نظر میاد در چهرشون ساده و مثل ذلیلان!!!

یَا مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ لِهَیْبَتِهِ:

خدایی هست که تواضع طرف از چیزی نیست جز هیبتشه که دید و ما نمی بینیم!!!

یَا کَاشِفَ الْبَلایَا:

وقتی خدایی هست که بلا ها رو دفع میکنه اینا فرشته ها حرفشون چیه و چرا آزمایش می کنند و دشمنی ضد خدا!!!

یا مُونِسِی عِنْدَ وَحْشَتِی:

خدایی هست که چه یادم باشه که برطرف شده وحشتم و کار اون بوده چه یادم نباشه ،کار اون بوده که شده و الان دیگه نمیترسم و راحتم!!!

صَاحِبِی عِنْدَ غُرْبَتِی:

خدایی هست که به واسطه اش غربتم بر طرف میشه و همیشه که غریب نیستم و نمیمونم!!!

یا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی:

خدایی هست که به واسطه ی اون بود که حیرتم بر طرف شد وگرنه هنگ میکردم و قفل میشدم در حیرت بعد از حیرت زدگیم خدا خواست ادامه بدم و بیام بیرون... !!!

یَا دَلِیلَ الْمُتَحَیِّرِینَ :

خدایی هست که هرکس متحیر شد(در فکر رفت یا تعجب کرد نه بیخال و حیوان باشه)اثر اویه...

یا أَمَانَ الْخَائِفِینَ:

خدایی هست که اگر ترسم برطرف شد شک نکن که خودش خواسته از ترس بیام بیرون...

 

 پس خدا هست

 

shatan va mahe mobarak

پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۰۳ ب.ظ | علی | ۰ نظر

یه چیزی من می گم چون سند مند ندارم  و حدیث شناس هم نیستم ولی صحیفه و دلیل اصلی هست ولی میخوام یه حدیث رو بازنگری حداقل یا اصلا حذف کنه نه روی جعلی بودنش فکر کنیم

آقا دلیل اول خودم آقا پارسال دیو بودند چه میدونم شیاطین بودند ریختند روی سرم دیونه ام کردند و آخرش تیمارستان

دلیل دوم یعنی آقا شیاطین انس هم در این ماه دستگیرند؟من نمی دونم  و یعنی کاری از دستشون بر نمیاد؟؟

دلیل سوم آقا بستن و غل و زنجیر به چی کردند شیاطین رو در این ماه؟ شیاطین رو اگه به ما وصل کرده باشند ما که چشم بصیرت و دل نداریم بعد اونوقت که اگه به ما وصل باشند چی؟؟

دلیل چهارم یعنی هیچکس در این ماه وسوسه به گناه نمیشه؟ من که میشدم چند سال پیش که یادمه.

دلیل بعدی و آخر اینکه آقا صحیفه ی سجادیه رو باز کنید دعای 44 (به وقت رسیدن ماه رمضان) خوب حالا گوش کنیم

و چنانچه در این مه منحرف شویم نو تعدیلمان کن!!! و اگر از راه دوستی بگردیم تو استوارمان ساز و اگر دشمنت شیطان بر ما مسلط گردد تو ما را از او رهایی ده (و....)

آقا درست جرائم کم می شوند  ولی یه دلیل که یادم رفت اینکه حضرت علی(ع) در اون حدیثی که عرض شد نفرمودند که تا خبر مرگ شیطان را نشنیدی از دست او در امان مباش!! یا چیز دیگری بود حدیثه که یادم نیست آره.

اوج سرمایه گذاری شیطان در این ماه بود  که بهترین ماهه بعد ول باشه اگرم دربنده خوب چسبیده به ما یعنی حقیقت اینه که درسته که میگن جرایم کم میشه ولی حقیقت اینه که امتحان هم ممکنه سخت تر بشه و ما در بند شیطان باشیم باهاش یعنی به ما چسبیده و بدتر شده اگر شیطان صفتیم اگر شیطان انسیم پس کجا غل و زنجیر کنند شیطاین رو همشون رو کنار هم پس میشه بعضی چیزا رو فهمید حالا نمی گم قضاوت کنیم شاید داریم امتحان میشیم مخصوصا جوان ها که با کدوم شیطانیم و یا اصلا نیستیم و دعا مثلا خوندیم همین دعای ورود به ماه رمضان رو و خدا اصلا اومدیمو نجاتمون داد گرچه شیطانیم شیطان انس باشیم حتی

doaA

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر

امروز گفتم یه حدیثی چیزی پیدا کنم و روش فکر کنم و همینطور نهج البلاغه حکمت هاشون رو باز کردم:

ما باید کی دعا کنیم و فلسفه ی دعا کردن رو کی میدونه که چیه و کی هست؟ خوب شاید بگی همیشه بله ما معمولا چیزی که می بینیم اینه که یارو مریض داره یا مریض شده داره دعا می کنه البته خوب کاری میکنه اما...اما این فلسفه ی غلطی است در بین ما اصلا شاید کسانی رو هم که دعا میکنن ماخبر نداشته باشیم که ازشون که تو خونه نشسته و سیمش وصله میدونی ما معمولا اگه دعا هم بکنیم دوست داریم خوشمون بیاد و محض حال و صفاش میخونیم مثلا میره دعای کمیل پنج شنبه شب میگه عجب حالی داد و صفایی کردیم و... آقای فاطمی نیا هم میگفتند من به دعای کمیل میگم دعای مظلوم یه همچین تعبیری داشتند  از این حدیث و حکمتی که میخوام بگم بر میاد همه موقع نیاز به دعا داریم و شیطان هم نباید پرهیزمون بده و نهی مون کنه که آقا حالا که چت نیست یا اصلا در اون حالت میگه حالا که درد داری داری شما دعا می کنی؟؟قبول نیست قبول نیست. نه باید همه موقع در خدمت باشیم...

البته میدونم باید حکمت رو اول می گفتم دیگه شد میخواستم یعنی آماده کنم برای گفتن...:

حکمت 302 از نهج البلاغه امیرالمومنین (ع):آن کس که به شدت گرفتار دردی است نیازش به دعا بیشتر از تندرستی که از بلا در امان است نمی باشد.

monjh

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر

یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ

ای کسیکه من بهش امید دارم که حتی اگه شده منو ببره بهشت ببر پیش خودش به رحمتش و همه چیزای خوب که رد کنه بده بهم امید دارم بهش.........

وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ

و ای کسیکه اگه نشستم پیش هر شری و گناهی کردم که رفتم پیش شرها ایمنی میجویم حالا از خشمیش خوب بعد از این همه کارها.........

یا مَنْ یُعْطِى الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ

(مرض دارم میخوام کیفیت معنا کنم) ای کسی که اگه نماز میخونم و ذکر میگم و کثیره فایده ای نداره...ولی اگه کم میگم و قلیل میگم و برای تو میگم فقط و قابل قبول هست تو هم با دادن نعمات کثیر جواب میدی و قلیل را با کثیر میدی.

نویسنده : علی | تعداد بازدید : 149

sang

يكشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۶ ق.ظ | علی | ۰ نظر

خلاصه امروزم گذشت در حالیکه داشتم به یه موضوعی خاص فکر میکردم امروز پی سیم یعنی لب  تابم دستم نبود و رفته بود برای یه کاری بیرون خوب منم حوصله ام سر رفت و رفتم صحیفه سجادیه باز کردم و خیلی ممنون اینکه ((دعای نهم در شوق به طلب آمرزش از خدا)) فرازی از این دعا رو آوردم و یه پاراگراف دعای حضرت که حرف های زیادی رومیشه فهمید از این.

اول در مقدمه اینکه که یه موقع هست که آدمی میریزن توی کاسه اش یه موقع هم ریاضی گونه هست و یا فیلسوفانه مانند که آدم باید بره یه چند ساعتی مشغول باشه و فکر بنماید ولی خلاصه اینکه دیونه که این چیزا حالیش نیست و در عالم دیوانگی ما مثل عقب مونده های ذهنی که حالا نمیدونی جی بگیم بگیم عقب مونده ی ذهنی اسمشونه یا هر جیز دیگری که میزارید روشون خلاصه توی کاسه میریزند و ما دیونه هام میشینم ویرایشش میکنیم وگرنه خدا میدونه این نوشته ها از طرف کیه و کار کیه ما ویرایشش میکنیم توسط عقلمون و فکر آنجنانی نداریم که درگیرش بشیم گفتم عالم دیوانگیه خدایا این نوشته ها پس کار کیه!!! و گفتم من الان دارم بیشتر ویرایش می کنم تا کار دیگر و خودم رو و زندگیم رو بیشتر مد نظر دارم تا دیگر!!!بله

و حالا فراز دعا چیه و چی من فکر کردم امروز و فشار آوردم تا ویرایش کنم...

وَ إِذَا هَمَمْنَا بِهَمّیْنِ یُرْضِیکَ أَحَدُهُمَا عَنّا، وَ یُسْخِطُکَ الْ‏آخَرُ عَلَیْنَا، فَمِلْ بِنَا إِلَى مَا یُرْضِیکَ عَنّا، وَ أَوْهِنْ قُوّتَنَا عَمّا یُسْخِطُکَ عَلَیْنَا وَ لَا تُخَلّ فِی ذَلِکَ بَیْنَ نُفُوسِنَا وَ اخْتِیَارِهَا، فَإِنّهَا مُخْتَارَةٌ لِلْبَاطِلِ إِلّا مَا وَفّقْتَ، أَمّارَةٌ بِالسّوءِ إِلّا مَا رَحِمْت‏

و چون آهنگ دو کار کنیم که یکى از آنها ترا از ما خشنود کند و آن دیگر ترا بر ما خشمگین سازد.، پس به آنچه ترا از ما خشنود کند متمایلمان ساز، و از قدرتمان بر آنچه موجب خشم تو بر ما است بکاه، و در این مرحله نفس ما را در اختیار خود آزاد مگذار، زیرا که نفس ما را در اختیار خود آزاد مگذار، زیرا که نفس جز در آنجا که توأش توفیق دهى گزیننده باطل است، و جز در آن مورد که توأش رحم کنى بکار بد فرمان دهنده است.

و این فرازش که از سایت آوینی گرفتمش و رنگ آبی عربی و زرد هم معنی اش به فارسی و اما اون چیزایی گه ما فکر کردیم  و من ویرایش کردم و خودمم چیزاهایی به اندوخته ام اضافه گردید با فکر کردن و حالا نوشتمش طبق وقتی که داشنم و حوصله ام گفتم سر بود و گفتم وقتشو داشتم تا یه چیزایی بنویسم و آماده فکر کردن بودم و عجیبم بود که سوال پرام پیش اومد و همینکه سوال رو نوشتم و صورت مسئله رو گذاشتم تو نوشته هام و پرسیدم جواب پیدا شد حالا بگذریم.

اول اینکه می فرماید( قدرتمان را کم کن در آنچه موجب خشم توست )و اینکه مثلا شهوت داریم زورمون زیاده هر چی با این دعا از خدا میخوایم که اگه داریم طغیان می نماییم و اگه دست به زن داریم و نمی تونیم خودمون رو کنترل کنیم و... حالا اینطورم نیست همش که من میگم به عنوان نکته ی اول همین دیگه.

دوم اینکه نکات زیادی داره این فراز که(لا تخل فی ذلک بین نفوسنا و اختیارها) پیش از اینکه بازش کنیم در جمله ی بعد می فرماید فانها یعنی یا نفوس ما یا اختیار ما مختارند به باطل و کار از یکی از این دو خرابه.

و نکته ی سوم که به نظرم رسید درمورد همین جمله است که در فراز نکته ی دوم نوشتمش(لا تخل فی ذلک بین نفوسنا و اختیارها فانها مختاره للباطل الا ما وفقت) که چی؟ که هم نفس و اختیار روان هستند طبیعتا به باطل و خارجی ها اگه با خدا نباشند و توفیقی نداشته باشند حق دارند اقدر بی فرهنگ و  بی ادب و بی شعور باشند چون گفته دعا که روان هست نفس و اختیار ما به سمت باطل مگر توفیق بیابه و اماره بسوء در ادامه مگر رحمت باشه در کار!!!!!!!!!!!!!!!!!!

مثلا اگه ما نماز نخونیم که امری است الهی و توفیق درش زیاده انتظاری دیگه نیست برای کارهای بعدیمان و اینکه همین کارهای خوب و اعمال شایسته چه نماز چه کارهای دیگر رو هم خدا باز توفیقشو بهمون داده و خدا هم دنبال بهونه است که توفیق بده و دستمون رو بگیره و از پلیدی دو کنه و آخرشم بهشت و این حرفا و مهمتر از آن خوشنودی خودش که خودش خواسته خوشش اومده از طرف دستشو گرفته پس چای داره که صداش کنیم خدا رو و بخوایم که دست ما رو بگیره.

خلاصه آقا وقتتون رو نگیرم در این جمله گفته ما رو بین تفس و اختیار در آن قرار نده اول این ذلک چیه؟ دوم نفس و اختیار چیه و چه تناسبی داشته و اینجاس که چای فکر کردن و فرو رفتن در آن برای من وجود داره که این چه فضایی هست نفس و اختیار ما و چه فرقی میکنه که یه چیزی هم بین این دو باشه و جا داره تکرارکنم جمله هه رو که خدا که نه ولی امام مصعوم از طرف خدا می فرمایند (و در این امور ما را بین خود و اختیار خویش رها مساز) من نمی گم ها امام سجاد (ع) در این دعا می فرماید (چرا به من میگی بی شعور من که معصوم نیستم و من هم نگفتمش...) خلاصه اینکه چی هست بیت خود(نفس) و اختیار که ما گرفتارش می شویم از نظر روانی و روحی کجاس و چه حالیته این حالت که امام فرموده... نفوس ما چه میکند؟ و اختیار ما چه؟این دو به چه چیزهایی فرمان می دهند آیا نفوس ما چیزی است جز شیطان که در مقابل ما و اوامر ما عکس العمل نشان می دهد؟و اینطور است که نفس ما که می سازیم و ساختمانی است پیچیده که توسط عوامل خارجی برای موقعیت های خاص ما موثر است و درصدی از کارهای ما را خود به خود (درصد مختلفه در انسان های مختلفه) طبق آنچه از خود ساخته ایم و مثلا گناه کردیم نفسمون دیگه مستعد نیست و  عوض شده و تاثیر گذاشته روش و نفسی را که با گناه و ثواب خویش ساخته ایم از خود و اختیار شاید بر گردد به نهایت و خروجی کار که شما مثلا میگی من انسان پلیدی هستم و نفس قوی ای و شری دارم ولی خروچی کارام خوبه و خراب کردم در زندگی و گناه ولی خروجیم از کارها خوبه و نماز هم میخونم ولی اختیار بر میگرده شاید به همین خروجی کار که شاید اگه توفیق داشتیم خدا اثر بزاره و هرچند نفس پلیدی داریم و لذت از کار خوبمون نمیبریم خروجی و اختیارمون کار دستمون نمیده که گناه کنیم (البته خدا آزمایشمون نکرده که رفوزه یشیم طبق نفس پلیدمون اگه داریم)و بر اختییار شرایط تاثیر میزاره خدا و شیاطین تاثیر میزاره و یکی دیگر از چیزایی که تاثیر میزاره همین نفس مون هست که ساختیم حالا الغرض اینکه امام می فرمایند که ما رو بین این نفسمون و(حتی آخر کار که اختیار باشه) و اختیارمون رها مساز و در جمله ی بعدی می فرمایند که (روان به سوی باطل است نفس و اختیار ما مگر اینکه تو فیق پیدا کنیم ) و در جمله بعد (اماره بسوء الا ما رحمت) یعنی شاید نفس ،اماره به سو کنه و امر به بدی کنه شایتم اختیار این کارو کنه که امر به بدی کنه و دست خودمون باشه اختیارمون حتی ممکنه اولاش نفس پلیدی نداریم خودمون حتی نفس مستعد در گناه هم نداریم و نیازهم به رفع غریزه ی پلید جنسیه نداریم مثلا ولی طبق اختیارمون میریم به سمت بدی(فانها یعنی یکی شون یا نفس یا اختیار) خلاصه میریم به سمت گناه مگر آنگه تو ای خدا رحمت آوری......................

revaeat

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۰۹ ب.ظ | علی | ۰ نظر


بعضی موقع ها هست که آدم به دلایلی حالا همشم گناه هست اشتباه هست  ولی خلاصه میاد میگه ای کاش اصلا نرفته بودم طرف خدا که این افتضاحی رو که به بار آوردم درست نمیشد کاشکی ریسک نمی کردم حالا داستان از اونجا شروع میشه که داشتم فرازی از صحیفه ی سجادیه رو میخوندم که این شد:

لم تمنعک اسائتی عن اتمام احسانک:یعنی:اما بدکرداری من تو را از کامل کردن احسانت باز نداشت

بعد می فرمایند:

و لا حجرنی ذلک عن ارتکاب مساخطک

تا اینجا که:

لا تسئل عما تفعل:حالا تو معنا نوشته: تو در انجام برنامه ی خود مسئول نیستی

بعدش:

ولقد سئلت فاعطیت:  یعنی: همانا از تو درخواست شد عطا کردی

و لم تسئل فابتدات :یعنی:و در خواست نشد و آغاز به بخشش نمودی

همین دیگه یعنی ما به گو خوردن افتادیم خدا بعد از اینکه ازت چیزی خواستیم بعد اینکه و بعد درخواست اول که خواسته بودیم چیزی رو گناهی پیش اومد یا بار مسئولیت رو زیاد دیدیم به هر نحوی دیگه نخواستیم و سوال نکردیم ولی باز خودت خدایا شروع کردی (فابتدات) از اول و انگار طوری نشده جبران نمودی و بالاتر هم بردی کارمارو و این فابتدات به معنی بخشش نه که نیست ولی معنای بالاتری هم داره که تو کتابه معنا کرده ریطی به این نذاره ولی بعضی از کلماتش بود که خود آقای فاطمی نیا ترجمه میکرد هم توضیح چند خطی داشت قبلا شنیده بودم در همین صحیفه سجادیه هم.


reva e

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۰۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر


داشتم به این حدیث پرمعنای پیامبر اکرم(ص) که تو مسجد محلمون امروز صبح گفته شد توجه می کردم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  بود که حضرت فرموده بودند بچه در هفت سال اول امیر توست ؛ هفت سال دوم عبد توست و هفت سال سوم وزیر توست.!!!!!!!!!!!!!!!!!!

من یادمه حالا تا سال پیش که یادم افتاد چگونگی کودکیم رو که میگفتم من در کودکی نماز میخوندم و همیشه یاد خدا بیشتر از حالا بودم ولی بابام تکه کلام هایی که در دوران اول دبستان میگفتم رو که تکرار میکرد و  میخندید یادم میومد چه مارمولکی بودم ها...خوب دست خودم نبود امیر بودم دیگه حالا گذشته از سن های دیگه.!


یاد ذکر خدا(شخصی اجتماعی دینی روایی

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

هم داشتوم بری خودوما مرور می کردم یک چیزی را و هم میگفتوم باخودوم که بله یه چیزی مثل شهوت فتنه است اصلا فتنه و با خودوم میگفتوم که اگه شهوت داشته باشی بعضی مواقع بده اگه نداشته باشی هم بده باز اگه شهوتت برانگیخته بشه گناه میکنی از زیادی شهوت و اگه نداشته باشی میگی نگا کن شهوت نداره و مریضه اصلا و از این حرفا و همین که اگه با یه فیلم مورد دار با عکس زشت شهوتش گل کنه همین گناهی مرتکب میشه و میگن چقدر ضعیفه که با یه عکس اینطوری شد اگر هم نکنه میگه مثل سابق نیستم و از طبیعتش افتادم  خلاصه داشتم به این چیزا فکر می کردم و اینکه شهوت فتنه است و  پیش خودم همینطوری داشتم توی 10 20 ثانیه فکر می کردم تموم شد  بعدش اومدم یه کتابی باز کردم تا بخونمش چیز عجیبی دیدم همون اول کار و اولین مطلب درسش  و مشتاق شدم بیشتر این کتاب رو ورق بزنم حالا  و اونم اینکه نوشته بود توش که:

 

 

"هر عمل خیرى ، حدى از آن مطلوب است که اگر از آن حد گذشت ، ضدش حاصل مى شود، یعنى اگر انسان پایین تر از حد مطلوب انجام داد قاصر و یا مقصر است ، و اگر بالاتر از حد مطلوب بود، به صعوبت مبتلا مى شود، تا این که به حدى مى رسد که غیر ممکن و غیر مقدور بشر مى گردد. مانند نماز که بدن انسان طاقت زیاد نماز خواندن را ندارد، و یا مزاحم خیراتى است که به سبب نماز از انسان فوت مى شوند، به گونه اى که دیگر انسان نمى تواند آن ها را مثل گذشته انجام دهد . سایر خیرات و طاعات نیز این گونه است ، به جز ذکر الله چنان که در روایت دارد که حدى براى آن نیست"

 

خوب برام جالب بود شانسکی چه چیز خوبی رو یافتم و فکرم هم پلید نبوده ان شاالله چون به خوب چیزی رسیدم و ممکنه یه منشاتی داشته باشه اگه شانس فقط تو کار نبود اما جالب تر این شد که این جمله رو شنیدم که ذکر خدا حدی برایش وجود ندارد انگار هرچی خدایی میشه ماندگاره در ادامه در همین کتاب:

 

" در آن روایت از امام صادق علیه السلام - آمده است :

من اءشد ما فرض الله على خلقه ، ذکر الله کثیرا . ثم قال : لا اءعنى سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر و ان کان منه ، و لکن ذکر الله عند ما اءحل و حرم .(3)
از سخت ترین چیزهایى که خداوند بر خلق واجب نموده ، ذکر بسیار خداوند است . سپس فرمود: مقصودم سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر نیست ، هر چند این ها نیز از یاد خداست ؛ بلکه منظورم یاد خدا هنگام حلال و حرام او است .
یعنى ذکر قلبى محض . آیا واقعا سبحان الله است و اءشد تذکیرا؛ (بیشتر انسان را به ى اد خدا مى آورد) است ، و یا این گفتار حضرت یوسف - علیه السلام - که :
معاذ الله انه ، ربى اءحسن مثواى انه ، لا یفلح الظلمون (4)
پناه بر خدا!او پروردگار من است ، و جایگاهم را نیکو قرار داده است ، و ستمکاران هرگز رستگار نمى شوند.
بسم الله بفرمایید، کار گذشته بود که قرآن مى فرماید:
و هم بها لولآ اءن رءا برهن ربه (5)
حضرت یوسف - علیه السلام - نیز آهنگ او را مى کرد، اگر برهان و نشانه ى روشن پروردگارش را نمى دید.
آیا همه اش به اختیار او بود، یا خدا حفظ کرد؟ چه کار کرد؟ آیا کارى کرد جز این که برهان رب را دید. البته قطعا هزارها کار پیش از آن انجام داده بود تا اسباب برهان رب را در اوقات خلوت تحصیل کرده بود، که در آن موقعیت حساس برهان رب را دید."

 

 

البته باز برام درست جا نیافتاد که چه طوری ذکر خدا حدی براش نیست و حالی میده که خسته کننده نباشه چون درست و حسابی خودم تجربه اشو نداشته ام اما جالبه اینو یافتم توی متن کتاب که یاد خدا در هنگام حلال و حرام او یاد خدا در هنگام حلال و حرام او یعنی یاد خدا وقتی میخوای حلال خدا رو انجام بدی بکنی وقتی هم میخوای توی دام گناه بیافتی باز یاد خدا رو داشته باشی تا گناهی نکنی یعنی اصلا در همه حال یاد خدا باشی نه همش در ذکر و راز و نیاز نه همش مثل من که رفتی مسجد تو نماز جماعت تازه بگی کو خدا خدایا چرا بهم محبت نمیکنی چرا یه حال خوشی نداری در حالیکه الان که یاد خدا نیستیم فراموشش کردیم میخوایم مثل بچه کوچیکا هر وقت خواستیم متصل باشیم هر وقتم نخواستیم گناه و توبه و فراموشی و از این حرفا نمیشه کار کرد اینطوری خودش شرکه این نیست؟ (اینم یه نکته ی دیگه)

یه نکته دیگه میگه هزاران کار دیگرو کرده بود حضرت یوسف (ع) که گناه نکرد تو اون لحظه یعنی یاد خدا همراهش بود خدا هم یادش کرده بوده اینم از این خلاصه این کتابه نمیدونم اسمش چیه معرفی کنم اگه همین متن زو سرچ کنی میتونی پیداش کنی اسمشو شاید بعدا خودم سرچ کردم اگه بیکاری زد به سرم اما در مورد دوباره آیت الله بهجت هستش و بعد و قبل و حین درس دادن این چیزا رو گفته ایشان حالا اسمشو نمیدونم چیه بگردی پیدا میشه!

زیبایی درون(دینی روایی)

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۲ ق.ظ | علی | ۰ نظر

زمان کودکیم خیلی به زیبایی چهره فکر می کردم دقیقا مثل زنا و اون موقع که زیبایی صورتم برعکس حالا از زیبایی درونم زیباتر نبود (حالا هم زیباتر نیست صورتما  شدم الحمدالله اما درونم خیلی زشت شده برعکس) خلاصه سوال برام پیش میومد نمی دونم کار شیاطین بود کی بود که پیامبر(ص) حضرت یوسف (ع) و دیگر رسل و ائمه کدومش نمایان تر بود صورت یا درون کدومش زیباتر بود میرفتم و میومدم اول میگفتم درون بعد میگفتم مثل همه دوتاش و خلاصه درست نمی دونستم و توی فکر زیبایی ها بودم خلاصه تا اینکه امروز همون کتاب جدیده بود که اسمشو پیدا نمودم به نام در محضر آیت الله بهجت(ره) فکر کنم میشه از توی اینترنت پیداش کرد مثلا سایت شیعه ها.کام  خلاصه داشتم مطلبی رو میخوندم یاد قدیمام کردم باز و جالب بود برام این ها:

 

جماله فى نفسه اءعلى من جماله فى بدنه ، و جماله النفسانى اءعظم من جماله الجسمانى ، و کل نبى اءو وصى نبى جماله الروحانى اءعظم من جمال یوسفالجسمانى .
جمال درونى و باطنى او از زیبایى بدنى و جسمانى اش برتر و بزرگتر بود . روشن است که این اختصاص به حضرت یوسف - علیه السلام - ندارد، بلکه جمال روحانى تمام پیامبران و اوصیا و جانشینان آن ها از زیبایى جسمانى حضرت یوسف - علیه السلام - برتر و بیشتر است .

اءعطى یوسف شطر الحسن ، و النصف الآخر لباقى الناس ... 
به حضرت یوسف - علیه السلام - بخشى [ نیمى ] از زیبایى عطا شده بود، و نصف دیگر به دیگران ...

 

همچنین یه چیز دیگه ای هم آورده که به این نحوه اش فکر نکرده بودم در موردش که حضرت علی (ع) می فرمایند:

لو کشف الغطاء، ما ازددت یقینا (66)
اگر پرده کنار رود، بر یقین من افزوده نمى شود.

 

چه فرموده ی زیبایی جای دیگه هم شندیده بودم که فرمودند که اگه خدا رو با چشم می دیدم یقینم افزوده نمی شد. خلاصه اینکه برعکس بعضی آدما که ایمانشون ضعیفه از جمله خودم هم که میگن حالا قیامت برپا بشه بساط بهشت و جهنم به پا شه تا ببینیم خدا کی هست اصلا در صورتیکه الان باید یقین داشته باشیم و به اون صورت هم اگه توی این دنیا خدا رو نبینیم معلوم نیست موفق بشیم با همون دل خدا رو اونجا هم ببینیم و با یه بهشت پایین تر مشغول نباشیم خلاصه!

پس از خدا بخوایم آنچه شدنی است