یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

۸۹ مطلب با موضوع «تفکر روایی» ثبت شده است

بسم الله الرجمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر

خوب یه موشکلی که اغلب مومنان دارن ترسه حالا نه همش ترس فردی بلکه ترس اجتماعی مثل فتنه یعنی مثلا من اگر دوربین دست بگیرم و خودم همینطوری سخرانی کنم براتون مثل قبلانا خوب نمیکنم میترسم لذا مثلا پلیس ها ریسک نمیکنن تا یه خلافی ببینن فورا ظاهر ماجرا رو برسی میکنن مثلا یه عده ریختن خیابون دارن شعار اینا نه به شعارش کار دارن نه به عوامل دیگه فورا عصبانی میشن و قضاوت و یه مرتبه یه عده که معلوم نیست خلافکارن یا پلیس چاقو میزنه به یکی در این اجتماعات حالا این مسائل کار ندارم یعنی میخوام بگم مومنان به خاظر ترس از آبرو ترس از فتنه ترس از خعلی عوامل که حالا شاید شخصی یعنی فردی نباشه خعلی کارها رو نمیکنن مثلا نمیاد تو آپارات سخنرانی بزاره لذا کارا عقب میمونه و پیشرفت نمیکنیم حالا شاید شما بگی ما بازیگر به دنیا اومدیم و یه عمره تو خونه داره فیلم بازی میکنه یه عمره مثلا خبرنگاری و جاسوسی تو خونشه ولی ما ار کودکی سخنران به دنیا نیومدیم یه عواملی رو باید یاد گرفت در تکنیک سخنرانی مثلا یه خورده هم باید همت داشت ترس رو کنار گذاشت یه خورده ای هم فتنه میکنن لذا ما ساکتیم به جای سخنرانی و فیلم گرفتن فعلا مینویسیم تا فتنه ها خاموش باشه و دیگه حسادت نکنن نمیدونم رقابت بد نیافته چه میدونم حساس نشن به خاطر فیلم گرفتن از خود و صحبت خوب یه خورده ای هم ناتوانم لذا اون انتظار الهی که بزرگان انتظار دارن من مثلا من جلوی دوربین وایسم خریت کنم این انتظار رخ نمیده و منم ترسو هستم خودم و نور و دعای الهی به وجود نمیاد ولی اگر مثلا آموزش ببینم و مشورت کنن بامن و پول بگیرم یعنی دستگاهی مثل بسیج سپاه تلوزیون باشه خوب در اون صورت مطمئن تر و آرامش قلی دارم و ترسم کم هست خوب حالا حدیث می فرماید امام علی (ع) که بزرگترین گناه ترس است! خوب این نکته اش اینه که ترسیدن یا نترسیدن؟؟ یعنی این ترس مثبت بگیریم یا منفی یا بهتر بگم ترس از خدا و نترسیدن از بندگان یعنی نگفته امامون ترسیدن است بلکه گفته ترس است یعنی شما اگر از خدا هم نترسی داری بزرگترین گناه رو مرتکب میشی و اگه از فلان چیز بترسی هم بزرگترین گناه رو مرتکبی بله ترس از خدا خعلی مهمه کسانی که نمیترسن مثل من از خدا حالا ترس میتونه خاشعیت نباشه مثلا من میترسم و تماز میخونم ولی هرکاری هم ازم سر میزنه حالا! خوب هرکس هم بگه نمازت رو نخون حتی اگر فردی که در دید من بزرگ باشه حرفش رو فبول نمیکنم و نماز رو میخوانم! چون میترسم خوب این ترس خعلی مهم نیست باید ترس هایی باشه که خدا از جلوی روت کنار نره باید بنالی باید بترسی واقعا و گناه نکنی باید بترسی واقعا و این ترس یه ترس شخصی هست ولی در ترس اجتماعی گفتم دیگه من خعلی کارها نمیکنم چون پلیس ریسک نمیکنه و چون فتنه میشه چون خانواده ام رو ضد من میکنن چون شرایط اجتماعی قضیه رو که میبینم میگم بله عقل من میگه اشتباه هستت اینکار یه حدیث دیگری هم داشتم نگاه میکردم اینه حدیث که:((اذا هبت امرا فقع فیه، فان شده توقیه اعظم مما تخاف منه.)) که متعصفانه معلومه بد ترجمه شده که میگه اگه میترسی از چیزی خوذت را در آن بیفکن زیرا گاهی ترسیدن از چیزی بزرگتر از ترسیدن از آن است. خوب ببتیذ ر عربی نوشه ((هبت)) و من لغت عربی رو بلد نیستم و تخصص هم نداریم ولی معلومه هبت یعنی از بزرگی چیزی میترسی مثلا خدا بزرگه شما میترسی خوب برو باهاش صحبت کن گریه کن آروم شو مثلا از بزرگی دریا میترسی از هیبت دریا میترسی خوب خودت رو بانداز در دریا نه اینکه حالا از گناه کردن میترسی برو خیانت کن یا گناه کن این به این معنا نیست میگه از بزرگی طرف ترسیدن و بزرگ بودن یه ارزشه مثلا شما میری مسجد یه شخصیت نورانی و بزرگ مثلا یه آخوند میاد کتارت تو صف جماعت شما ممکنه اصلا نمازت رو برای این شخص و به یاد این شخص حالا مثلا حتی بترسی و براش صلوات بفرسی منکه اینطوریم خوب حالا برو باهاش صحبت کن دست بده برو کنارش این باعث میشه دیگه نمازت رو برای خدا بخونی نه به یاد یه نفر دیگه یعنی آقا اگر شما از بترسی دیگه دین نداری و میشی بنده ی ذیگران اگه بترسی دینت عوض میشه البته ما خعلی قبلا گفتیم که نرس مثلا باید در زن ها باشه و متعصفانه پسران مارو مرد نمیدونن و نمیگنن و ترسو به بار میارن اینا رو ما قبلا گفته ایم طبق حدیث که برای زن خعلی مهم و خوبه که بترسه یعنی زنی الگو باید باشه که ترسو باشه اصلا چون اگه بترسه خیانت نمیکند! مثلا 

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۰۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر

باز ما هوایی شدیم و نماز خواندیم به یاد بزرگان و گفتیم یه کم بحث بشه در این سیر نماز ظهر و عصرمون و چند تا نکته ای که میخام بگم ممکنه قبلا گفته باشم مثل این که کشیدن چهره ی امام خمینی ره مثلا یا دیگر مراجع بدون الگو یعنی عکس در کنارتون نباشه کار بسیار دشواری است که نیاز به شناخت روحی داره اصلا کشیدن چهره خودش مهارت میخاد ولی بدون الگو و عکس یعنی ذهنی کشیدن معنویت هم میخاد لذا هرچه شما قوی تر دل بدی مثلا به آیت الله جوادی آملی رضوان الله علیه که من امروز توفیقش رو داشتم این چهره ی ایشان که چهره ی معصومین و بزرگان شبیه ترین چیز به خداست یعنی چهره شون رو درنماز یاد کنی الان دیگه قربش رو درنظر داشته و هرچه این چهره واضح تر باشه این قرب نزدیکتره و یه مرتبه ممکنه شما درد دل کنی با ایشان و بشنوی که دلشون خونه که یه پیام ها و صحبت هایی رو دارن نسبت میدن به دروغ به آیت الله جوادی آملی ره و دل ایشان خونه الان بله آقا آدم گریه ش میگیره اگه همینطور صلوات بفرستیم در سجده و در نظر بگیریم مراجع رو و بخواهیم نزدیک بشویم تا جایی که بدون اجازه ی اونا آب هم نخوریم خدا توسط چهره ی مراجع باهات صحبت خواهد کرد اگه دل بدی بهشون و خدا یه عالمه فرشته داره و حتی خود مرجع تقلیدت میفهمه ولی اینطور نیست که حالا چون من ارتباط گرفتم پس مشغول شده و دیگه به فکر شما نیست نه خدا کلی فرشته داره ولی قبلا هم گفتیم با شیاطین ارتباط بدی اینا مشغول میشن لذا جمع کردن و تمرکز شیاطین رو بهم ریختن مهارت و رندی میخاد و اینا مثلا روی من متمرکز شن دیگه کاری به شما ندارن ولی عالم خدابی اینطور نیست لذا میگن صبر کنید حالت روانی برگرده گرچه خدا شیاطین زیادی هم دارد مثل فرشتگان ولی گفتم مشغول بشن شیاطین دست ور میدارن از سر دیگران و یه مهارتی میخاد که بازیشون بدیم مشغولشون کنیم پی نخد سیاه ها لذا یه نکته ای هم امروز برنامه ی آفتاب شرقی قبل اذان میگفت که متخصص میفرمودن که زیارت امام رضا طبق حدیث به اندازه ی زیارت کردن هزارباره ی مکه است که قبول بشه حجمون!! و حتی اگر عارفانه باشه هزار هزار یعنی آقا اون موقع که زیارت نامه حضرت رضا ع ساخته نشده بوده و یا قبل از حضرت مردم محروم بودن که لذا میشه فهمید که باید در نماز به یاد امامان و زیارتشون کرد و هیچ عیب نداره زیارت و مثلا میگیم ایاک نعبد و ایاک نستعین خوب ما که شناختی عارفانه از خدا نداریم لذا ذر نظر میگیریم امامون رو و میگیم حرفتو گوش میدهیم و تمرین میکنیم پیرو مراجع بشیم و اگر خدا مامور فرستاد و چهره ی امام و مراجع اومد اینبار حرفشون رو گوش البته کارای سخت اولش دستور نمیدن و رعایتموت میکنه خدا لذا زیارت امامان در نماز چیز طبیعیه چرا؟ چون نماز معراج مومن هست یعنی شما در معراج پیامبر میدونی که پیامبر رفت آسمون های بالا رو دید حتی جهنم رو دید با فرشتگان خدا صحبت کرد البته یه بخشی هم با فقط خدا صحبت میکنه تازه همونجا هم مشاهده میکنه خدا داره با زبان امام علی علیه السلام جواب میده پیامبر رو لذا نماز حدیثه معراج مومنه لذا مومنان پیش امامشون باشن به نفعشونه و بهترین جاست خلاصه ما تو سجده کردیم ولی سجده ی بعدی از یادم می پرید این مرجع بزرگ و یه نوع نسیان و غفلت داشتم که باید تمرین کرد که تمرکز در نماز صورت بگیره و ما مطلقا بدون اجازه ی مرجعمون از راه دور آب هم نخوریم بله نزدیک ببینیم مراجع رو که آب میشیم ولی خدا همه جا هست و ناظره و دیگه خدا بحث نمیکنه که من همه جا هستم بلکع میگه من همه چیزو میبینم بله ما حظور خدارو گم کردیم خدا همه چیزو میشنوه ولی ما نفهمیم لذا شرم داریم جلوی مراجع ولی جلوی خدا نه ممکنه و غافلیم و گناه خفیه زیاد داریم لذا خود خدا هم میگه چنان شرم کن از من که وقتی یه نفر که مومن و خدایی است در اقوامت مثلا آخونده جلوش شرم داری حالا این حدیث رو دقیق یادم نیست همینطوری گفتم که تمرین کنیم در نماز 

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۱۵ ق.ظ | علی | ۰ نظر

اولا این چیزایی که میگم رو یا نادیده بگیرید لطفا و هم گیر ندین که غرض وار گفته باشم بلکه زوج های مومن میدونن اینارو حیا میکنن بگن و ما هم فکرمون تسخیر میشه میگیم پس گیر ندین!!!

داستان اینه که امروز صبح چند دقیقه تلوزیون میدیدم شاید زن هم نبود و نشان نمیداد و بایددیشب که بازیگره همون خانم دهقان در خندوانه برنامه داشت به ذهنم میخورد ولی نخورد یا بعداز اخبار ساعت ده و نیم شبکه ی دو یه زنی کارشناسی رو آوردن باز فقط فهمیدم در ظاهر خوبه زن و جلو نرفتم ولی امروزصبح قویتر بود یعنی میخام بگم جوگیر شدم که اینارو میگم و درسته تنهام ولی حتما فکر خودم نیست و تصرف از بالاست حالا گنده ش نکنیم داستان اینه که ما تلوزیون میدیدیم گفتم به خودم زن باید ظاهرشو درست کنه و در ظاهرات باشه بعد برسی کنم خوبه که روایات چی میگن بله به نظر میرسه مثل اینکه زن ظاهرشو جمع کنه و بپوشانه مثل حجاب و آرایش و باید هم در حجاب و آرایش به ظاهر برسه و مثل اینکه بخواد الکی کلاس بزاره و باید هم الکی بزاره و مثل اینکه بخواد فیلم بازی کنه و باید هم بازی کنه جلوی مردم لذا دو نکته است یک دختر و زن فرق دارن و زن شوهر داره و دو اینکه ما در اسلام زن که حساس هست بعضی صفاتش جلوی خدا و شوهر باید کاملا متضاد با آنچه جلوی مردم باید باشه باید باشه!!! پس زنان باید ظاهرشون درست کنن و فیلم بازی کنن حالا طبق سه روایت بررسی کنیم

یک شرم: حدیث داریم شرم زنان ده برابر مردان است ،و زنان نیاز شدیدتری از مردان دارن در مبحث جنسی ولی در جامعه زنان کمتراز مردان فاسد میشن و ظاهرا نشون نمیدن به مردان این شدت نیازشون رو ولی درسته تعداد مفسداشون در جامعه ما کمتره ولی  اگر زن فاسد شد دیگه فاسده هااااا و خیلی بدتراز مردان خطرناکتره پس زنان فسادشون پنهانی تره و در ظاهر همشون خوب و با حجابن در جامعه ی ما

دو تکبر ترس و بخل: قبلا این صفات رو حدیث رو گفتیم که زنان خوبه این صفات رو داشته باشن ولی در مردان برعکسه و هر زنی که این صفات رو داشت خانمتره و در مردان هم برعکسش آقاتره و مردتر و زن ممکنه شجاع باشه ولی باید خودش رو بترس بزنه و فیلم بازی کنه و ظاهرش رو حفظ کنه ولی پیش خدا و شوهرش ممکنه متواضع باشه و خعلی خوبه ولی در بین مردم و جلوی بچه ها باید متکبرانه رفتار کنه و فیلم بازی کنه و طبق این حدیث که مثلا می فرماید که اگر زن ترسو باشد بیگانه رو به حریم خودش راه نمیدهد یعنی ترسو نیستا و میفرماید اگر باشد یعنی باش دیگه ای زن!! یعنی فیلمتو بازی کن جلوی اینا دیگه!!!

سه ظاهرزیبا: حدیث میگه بهترین زنان آن است که رویش خوبتر و مهرش کمتراست. این حدیث هم که نشون میده ظاهر رو دیگه دقیقا که ظاهرش خوبرو باشه

پس زن باید درظواهر گیر کنه و زنان رند و پیچیده نیستن در مقابل مردان و زنی که نشه شخصیتش رو شناخت و مرموز باشه و سرازکارش درنیارن ماموران و همه این زن موذی ای هست!!! خخخخ خلاصه وقتی مثلا کارشناس بشه زن بیاد توی تلوزیون میشه اسرار رند بودن رو کشف کرد از روی زن ها و هرچه اسرار رو بیشتر ما جوان ها بفهمیم ازروی حرفاشون و رفتارشون این زن ها بهترند و لذا زن هارو مسخره میکنن وقتی توی تلوزیون بیان کارشناس شن چرا ؟ چون می دونن ظاهرا اینطورین و در باطن ممکنه خیلی نیاز جنسی شدیدی داشته باشه ولی محکم چادرش رو گرفته لذا زنان اسرار رو خوب لو میدن و معلم های خوبی اند و برای اینکه ما رند بشیم خیلی مناسبن اگر دنبالشون کنیم مثلا در تلوزیون ولی مردان یا خیلی پیچیده است شخصیتشون یا خیلی ساده ولی بزرگی میگفت عقل زن ها روی هم اگه جمع بشن بیشتر از عقل مردان هست اگر عقل مردان رو جمع کنن کنار هم ولی در فرد برعکسه!!! قریب به این مضامین عارفی میگفت اگه اشتباه نکرده باشم 

 و اینکه دیگه یه حدیثی هم که کتاب حدیث روبروم گذاشتم ببینم درسته که زنان باید ظاهرشون رو درست کنن و بپوشونن و درظاهرات باشن و وارد عمق نشن و باطن و فیلم بازی کنن دیگه دنبال حدیث که بودم یه حدیث جالب پیدا کردم که می فرماید:

زنان را بی لباس بگذارید تا در خانه بمانند،

این حدیث از پیامبر اکرم هست صلوات الله علیه

یک لباس نخریم: اگر لباس برای زنان نخریم بیرون کمتر میرن درست؟؟ یعنی در خانه ماندن زن ارزشه در اسلام و توجه بشه

دو آبرشون رو بریزیم: اگر زنی حتی اگر مخفیانه که خودش نفهمه عکس لختیش رو پخش کنن مثلا در اتاق پرو یا جاسوسان این زن دیگه کمتر بیرون خواهد رفت خودبه خود و فرشته ها فضای امن براش نمیسازن !!! حتی اگر عکسش فوتوشاپ باشه وضع همینه که هست

سه جنسی: شما اگر پیراهن زنت رو بکشی پایین هنرمندانه و به سبک خاص خودش مثلا در نوع کشیدن و سرعت و محبت البته من تا حالا اینکارا نکردما  واگه لختش کنی این زنت بیشتر در خانه ی دلت میمونه و لذت جنسی و محبت بین شما و زنت بیشتر میشه و ارتباط جنسی قوی تر و توجه بشه که مرد باید یه کاری انجام بدهد به سمت زن تا این حالات و ارزش ها پیدا بشه در زن مثلا هرچه بیشتر لخت کنه زنش رو ارتباط بهم بیشتر بدن روابطشون قوی تره میشه 

 چهارفرهنگی:زنان برعکس مردان اگر ماهپاره ببینن زنان لختی رو این تاثیر مثبت روشون میزاره یا مثلا اکه تلوزیون فیلم سینمایی بزاره که زنان حجاب و روسری درست نداشته باشن تاثیر خوب روی زنا میزاره و دلشون نمیخاد دیکه به خارج برن و در خانه میمانند ولی در مردان برعکسه قضیه

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۴۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر

امشب تلوزیون میگفت که ما به یه تکنولوژی پیچیده ی نفتی دست پیدا کرده ایم قریب به این مضامین و داشتم فکر میکردم که ما که نمیریم گارگروه بیاریم که این این چیزارو کشف کنه بلکه مهندسی معکوس میکنیم یا بلخره تحت لایسنسی خاص کار میکنیم یا مطالعه میکنیم و بعدش هم افتخار هم میکینم یعنی افتخار هم داره که بعضی امور رو چند کشور ندارند تکنولوزیش رو حتی الان ما نمیتونیم یه هواپیما و هلکوپتره استاندارد بسازیم و صنعتمون انقدر پیچیده و پیشرفته و استاندارد نشده بعد یاد این حدیث افتادم که می فرمایند رسول خدا (ص) که اگه علم در ثریا هم باشه مردانی از سرزمین فارس بهش دست میابند!! البته ما هم استان فارسیما و سرزمین باحالی است اگرچه کم توجه میشه ولی اینو میخوام بگم که نمی دونم که تا چه حد به این روایت رسیده ایم ولی بلخره هر زمان یعنی در هر زمان این حدیث صدق میکنه حالا من میخوام دو جنبه اش رو از این حدیث باز کنم ولی شاید هم در آینده واقعا پیشرفته تر شدیم البته یک جنبه ی این حدیث رو زیرکانه به دلم خورد موقع تایپ کردن ولی روش تاکید نکردم و فضا هم ضدم میشد اگر میکردم و زندانه گذشتم و چیز بدی به ذهنم خورد و اون جنبه ی اوله ماجرا است درمورد این جدیث که آقا ثریا اسم زنه یعنی ما تا توی همه ی زن ها هم ایرانی ها نقوذ پیدا میکنن و صنعت جاسوسی و نفوذ و اینا در زنان پیشرفته میشه در پزشکی یعنی علم بدی هم هستا ولی دیگه ایرانی ها نفوذ پیدا میکنن در ثریا خانم و همه چیزش رو دردست میگیرن و زنان رو با علم پزشکی تسخیر خواهند کرد ایرانی ها!! دومین جنبه هم همینه که دیگه کشف شدنی نیست مثل ثزیا خانم که بشه توسط جن و پزشکی و تسلط بر بدن اینطوری نیست همین چیزی است که گفتم که آقا ما برنامه ی انیمیشن رو نمیسازیم بلکه توسط انیمیشن کارتون میسازیم یعنی آقا علم ماهواره مثلا اگه تا ثریا هم بره ایرانی ها میرن اون ماهواره رو ازش کپی میگیرن و اون راه رسیدن به کره یا سیاره ی ثریا رو یاد میگیرن مثلا از اروپایی ها!!! یعنی علم تا هرچه قدر پیشرفت کنه ما میانبر میزنیم و یاد خواهیم گرفت حتی اگر رسید به ثریا ولی خودمون کشف نمیکنیم بلگه کپی البته الان مصداقش اینه ولی شاید در آینده هم واقعا سدبم منبا اکتشاف ولی ما میانبر میزنیم همش و ضد علم و ضدفوتبال و اصلا کلا ضدیم با علم و تکنولوژی و پیشرفت ها به سمتی که همش میانبر میزنیم یعنی مثلا یه بازی کامپیوتری که 100 نفر بشینن و باا جزئیات بسازن نه وقت میزاریم نه بودچه نه میتونیم بلگه با یه گروه متخصصه چند نفره میانبر میزنیم و خغلی توی دنیا گیر نمیدیم و بشینیم جزییات رو بررسی بلکه تضمینی کار میکنیم خلاصه همین دیگه جنبه ی دوم این روایت این شد که  ایرانی ها کپی میکنن و به علم میرسن یعنی اگر اروپا رفت به ثریا ایرانی ها اگه علمش باشه تا اونجا هم میرسند و یاد میگرن نه اینکه خودشون علم جدیدی رو کشف کنن ولی در پزشکی کشف میکننا حالا شاید در آینده جنبه ی حدیث تغییر کنه و ایرانی ها از تنبلی بیرون بیان و شاید اروپا و آمریکا و چین هم از تکنولوژی خسته بشن و فاسد بشن معلوم نیست شاید شکست اقتصادی بخورن و دوباره ایرانی ها بیان بالا

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۴۰ ق.ظ | علی | ۰ نظر

یه مساله ی مهم اینه که آدمی باشیم که امید بهمون باشه ولی الان مارو تخریب میکنن قبلا فحش میدادن حالا ذلیل و مسخره و کوچک البته خودمونم مهمه که چقدر کارمون ارزش داره و چقدر بزرگیم ولی الان سیاسی شده و امیدوار نیستن مثلا امام زمان الان مستضعفان کل عالم چشم امید دارن و منتظران آمدنش رو انتظاران میکشند یه بحث دیگه عاشق شدنه مثلا بعد از هزار سال برای امام حسین (ع) گریه می کنیم و افراد عاشق نمیتونن یه لحظه بدون یاد امام حسین (ع) زندگی کنن یه بحث دیگه شناخته که ما شناخت نداریم از امام حسین و امام عصر رو ظاهر وباطن نمیشناسیم بعد امیدی نداریم و ضایع می کنیم خودمون رو و منتظر نیستیم پس شد شناخت و عشق و قدرشناس بودن این سه عامل که امید داشته باشیم به حق بله قدرشناسی هم مهمه که ما قدر خورشید رو نمیدونیم مثلا ولی اگه خورشید نورش قطع بشه و بشه زندگی کرد شاید اصلا خورشید رو هم بچه هایی که تازه به دنیا میان از یاد میبرند لذا اینو میگم که روایته که طوری زندگی کنید که وقتی مردید و از دنیا رفتید مردم براتون گریه کنند حالا یا مظلومه یا امید داشتن و قدرش رو میدانستند و شناخت داشتند و عاشقش بودند یا هم نشناختنش و ضایعش کردند طرف رو یا هم خودش فی الواقع آدم مهمی نبوده که مردم براش گریه نمیکنن پس دل ها باید با ما باشه و بخوان مارو اگه وبلاگ مینویسیم و باید عاشقمون باشن اگه کارمون درسته نه تخریب کنن و سیاسی بازی درآرن لذا باید در فشار هم بود تا خدا مخبت اینارو در دل ما قرار بده وگرنه کارای ما پوچه پوچه و راه به جایی نمیبریم مثلا امام خمینی که از دنیا رفت اصلا مردم زیر دست و پا برای خاکسپاری ایشان مردند و له شدند ولی الان جوان های ما عین خیالشون نیست و این فضا نیست آیا امام خمینی در این زمان تعریفش عوض شده؟؟نه فضا نیست فضا آلوده است سیاست آلوده است مردم دینشون ضعیف شده عاشق نیستند پس یه معنی اینکه وقتی مردی گریه کنن یعنی وقتی از بین رفت مردم عذا بگیرند مثلا اگه آب نبود و از بین بره و تمام بشه مردم از تشنگی میمیرند و قدر آب رو میدونن و نمیشه ازش گذشت لذا شهوت هم همینه شما طوری با زنت باید ارتباط بدی که زنه بعد از اتمام کار ناراخت بشه نه اینکه بگه اوفیش راخت شدم بلخره ارضا شد البته اذیت زن خوب و شیرین میتونه باشه تا حدی طبق روایات ولی دلزدگی و ناراختی و عذاب و شکنجه بده ولی مثلا اگه سیگار تمام شد مردم تاراخت نمیشن که چرا سیگار من تمام شده میگن به درک همون بهتر که نکشه ولی ممکنه من عادتم داشته باشم ولی بلخره نیاز جمعی نیست و شخصیه و کم پیدا میشه طرف خودش رو به جای شما بزاره بگه آخه ی شهوت نداره این یارو نه نمیگه و منم وقتی زن نداشتم گناه کردم دل فرشته ها میسوزه !! و شاید زن ها محبتشون جلب بشه و خدا بخاد بله دکتره درمانمون نکرد امروز و گفت که منم همین بیماری رو دارم و به قول بابام الکی که بدن آدم رو عمل نمیکنن و نمیزارن بشکافن دکترا اینا تازه من مجردم هستم ولی اگر گناهی کردم فردا به پای ایناست چون من که زن بهم نمیدن با این وضع  روان و بی میلی و تخریب و یه طوری میشه اگه خدابخاد  زن ها بدون اختیار دلشون برام میسوزه و من اخطارشم از همینجا میدم امروزم دوجا رفتم دکتر خداروشکر گفتن مهم نیست و انگار نه انگار که ما واریکوسل یا وازیکتومی هستم بلخره تشخیص دکتره!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۴۷ ق.ظ | علی | ۰ نظر

بله ما درمورد رندی صحبت میکنیم باید ریزه کاریاشم توضیح بدهیم پس اول یه ریزه کاری درمورد چند پست قبل که نوشته بودم مثلا جنی یا روحی یا فرشته ای میگه نرو مثلا پیتزا فروشی  ما گفتیم که بستگی داره در دل خودم که پیام صادق باشه من به خودم میگم نرو یا نیا بله بستگی داره به این چیزا اصلا هدف چیه؟؟ بعضی مواقع مصلحت خدا اینه که شما بری تو کوچه و خیابان این یه ریزه کاری یه ریزه کاری دیگه اینه که پیام چقدر قوی باشه پیام فرستنده اش کیه یا لحنش چه طوره تصویریه یا صوتی بلند و با ناکیده و اخطاره و اینا خوب از ریزه کاری قبل اما ریزه کاری الان اینه که حالا من نمیدونم جنن یا روح!! من بنده شونم یا دوستشون یا تحت کنترلشون و اینا محافظت و کمک میدن ولی یه موقعی هم هست که میبینم یه دختر لوس کم سن تر از من با لحن شیطانی و مسخره حرف دل منو شنفته و داره اذیتم میکنه من به این واکنش نشون میدم که چرا اصلا باید حرف دله من به دست نا اهل بیافته و بهش میگم شیطان ولی یه موقعی استاد داریم ما حالا زن یا مرد اگه مرد حرف دل منو بدونه همینکه وقت گذاشته روی من ناچیز خعلی هم ارزش داره و کار امنیتی یا عرفانی یا دوستیه منم زیاد فکر نمیکنم که بخوام درگیری داشته باشم و غم و عصه هام هم دارو میخورم حالا روی یه بی عقل اگه یه مرد کارکنه خوشالم هستیم اگه خودم بفهمم یا یه کاری کنه که بفهمم ولی نه شیاطان باشه ها اکثرا اینا شیاطین رو دور میکنن دستگاه امنیتی و یه طوری به ما مثلا در وبلاگ نویسی کمک میکنن که من فکر میکنم خودمم تنها نشستم پشت لب تاب و تبلت دارم تنهایی کار میکنم این ظریف کاریاشه یا مثلا بعضی زن ها هستن که حسودند ولی بعضی زنها 24 ساعته میدونن که فکر من چیه و حتی اگر بخوام استخاره بگیرم مثلا بگم شعر بابا طاهر شماره ی چند بخونم خالا؟؟ خوب این زنه اصلا عمرش رو مانند یک مادر گذاشته روی من و من رو داره فی الواقع تحمل میکنه و انگار ارتباطش هم به غیب وصله مثلا من این اشعار حافظ بود که یعنی مثلا مست کرده بودم این رو صفحه اش به دلم خورد انگار مثلا یه زنی یه شماره ی صفحه داد از غیب و من باز کردم و خواندم از روش و کلیپ ساختم و شاید بار اولم هم بود که این شعر رو میدیدم اصلا و دیگه یا نگشته بودم یا نگشتم هم بعدش که شعر حاصی از حافظ رو باز کنم و کارم هم موفقیانه و گرفت فی الواقع خوب اینا مایه پیشرفت ماند ولی اگه یه دختر لوس که شیطانی میخواد مسلط بشه برمن من واکنش نشون میدم و جنبه شو ندارم و بهش میگم شیطان اصلا بعضی از دانشمندان ما میگن اون زن و شوهری که خرفای دل هم رو بدون صحبت میفهمند و از طیق فکر و تله پاتی رابطه دارن باعث اختلاف و جدایی بینشون میشه نه اینکه واقعا تفاهم داشته باشند این رو یه جایی شنیدم و دقیق یادم نیست! و اسلام هم میگه زن سیاه بچه آور بگیر یعنی یکی که درکت نکنه و همیشه آقا باشی و جذاب باشی و زن بیسواد مثلا که توقعش کمه البته معنای دیگر هم داره خعلی معنا داره این روایت که از جنبه ی دیگرشم من حودم صحبت کرده ام قبلانا!البته اسلام میگه اول زن زیبا بگیر ولی بین زن زیبای نازا و زن زشت میگه زن سیاه زشت بهتره تا زنی که تمایل به بچه نداره و لوسه ننره!

بسم الله الذی لا اله الا هو

شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۵ ق.ظ | علی | ۰ نظر

خوب رسیدم به خونه بعد از سریال پایتخت و سیر قلیونی و تا اینکه بیان دنبالم داشت برنامه ی این شب ها شفکه ی یک میزاشت که یه آخوند خوب و بسیار نورانی آورده بودند که حرفهای بسیار خوبی میزد و نتونستم همشو ببینم و گوش بدهم بعد وسط حرفاشون میان برنامه یک کفاش رو نشون میداد که تولید ملی میکردش بعد یاد پس از مرگ افتادیم و گفتیم که انا لله و انا الیه راجعون یعنی ما باید خودمون رو بسازیم و تاچار به سمت خدا پس از مرگ خواهیم شتافت و پس از مرگ شکلمون مثل این کفش میشه که داشتیم میساختمش و درستش میکردیم و چک  بهش میزدیم تا درست بشود لذا پس از مرگ اگه ساخته شده بودیم که شدیم وگرنه با چکش و عذاب یا رحمت خدا تغییر میکنیم حالا نه همش عذاب مثلا آب کوثر مارو زیبا خواهد کرد و دیگه دست خودمون نیست قشنگی و خوشکلی دیگه هیچی دستمون نیست و میسازندمون پس از مرگ اگر الان رشد نکنیم دردنیا اونجا این خبرا نیست دیگه و اختیار خاصی نداریم اختیار الهی  و تحت کنترل خدا و فرشتگانه و آژادیما لذا دعا کردن عین آژادی است که ما از این اسلجه ی دعا استفاده نمیبریم بعد اومدن دنبالم و سلام نکردند و سوالی پرسدیدند که نیمه سوال بود حالا یادم نیست دقیقا و روایت داریم که کسی که بهتون رسید و سلام نکرد ولی سوال پرسید ازتون بعد جواب سوالش رو ندهید!! یعنی اصلا سوالش شیطانی است !!!و ندادم بله این روایت نشون میده که وقتی شیاطین فتنه میکنند باید ساکت شد ما که در خانه مثلا خانواده ی مثلا پنج نفره  نداریم که بله یه ایلی از شیاطین داریم زندگی میکنیم با هم و اینا فتنه درست میکنن و باید هنگام دعوا ساکت شد وقتی دو نفر از راه دور به هم میرسند دو ایل به هم رسیده است و هر لحظه ممکنه دعوا رخ بده لذا شیاطین به جای که سلام کنند و فتنه رو خاموش خعلی مودبانه اذیت میکنند و نشانه است اینه که دو نفر که بهم رسیدند بهم سلام نمیکنند و اوونی که میاد از قبل ذهنش و سوآلطن درست کرده اند و فضا رو خراب کرده اند و این دعوا نمیکنه به جاش سوال میپرسه به جای محبت و ادب و دوستی سوال میپرسه و  به جای سلام سوال میپرسه و جنگ و فتنه ی مودبانه داره وگرنه مثلا خواهر من خودشم دوست نداره که با من درگیر شه فضا اینطوره و سلام نمیکنه اینا نشانه است سلام نکردن وقتی بهم میرسند و هم آموزش میبینیم که ساکت بشیم در این فتنه هاا وگرنه تا طلاق ندن مارو که ولمون نمیکنند!!!و  روایت دیگه میگه کسی که از راه میرسه باید اول سلام کنه 

پرستش مرد

سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر

مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ ﴿۹۷﴾

این آیه رو دیشب تو خونه ی دیگرمون وقتی قلیانم تموم شد بعد از فیلم از شبکه ی یک برنامه ی (این شب ها) اتفاقی از زبان آیت الله طباطبائی شنیدیم شایدم وقتی اومدن دنبالم رسیدم خونه شنیدیم احتماالا و فکرم خرابه دیگه آقا یه چیز دیگری رفت به سمتش اینکه میگه که جه مرد و چه زن اعمال صالح انجام بدهند ولی میگه (هو مومن) یعنی مرده باید مومن باشه یعنی ما درمورد زن مومن چیزه یعنی والا ما دختر مومن دیدیم که خوشکله ولی زنی هرچه قدر زن مردم خوشکل باشه سکس به نظر میاد اگه بخوای نگاش کنی و اعمالش و گفتارش لذا زن های مومن باید نتیجه ی کارشون رو روی مردشون یعنی شوهر یا پسرشون جستجو کرد وگرنه زن که مومن بشه ممکنه افسرده بشه و باید شوهر داریش خوب باشه و باید بره تو بغل مردش و اونو درست کنه و روی اون کار کنه  و برای رضایتش نیاز و خواسته اش و تمایلاتش رو برآورده کنه و شاید پیامبر از روی همچین آیه هایی است که می فرماید خدای دوم زن شوهرش هست یا می فرماید اگر قرار بود که کسی رو بپرستند هیهات میگفتم زن ها شوهرشون رو بپرستند لذا در قرآن هم اومده و حدیث ها جعلی نیستند!!بله اگر مرده درست شد که شده اگر نشد فایده نداره اون دنیا هم دستتون رو نمیگیره و مومن باید بشه

داستان راستان

سه شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۸:۱۶ ب.ظ | علی | ۰ نظر

خوب امروز فضا طوری شد نمی دونم دقیقا چه طور بود احوالم که زد به سرم که برم به همون گفته ی خودم که گفتم داستان امامان رو بخونیم عمل کنم و رفتم کتاب داستان راستان که کودکی هم داشتمش و بعضی مواقع میخوندم رو از اینترنت گرفتم و مجذوبش شدم و داستان هاش رو شروع کردم به خواندن و داستان دومیش بود که گفتم بد نیست نکاتشو بنویسم اول لینک دانلود رو بدم اون که نوشته برای کامپیوتر پی دی اق هستا من همنو دانلود کردم از سایت یه دونه:

کتب داستان راستان

نویسنده: شهید استاد مرتضی مطهری

زبان: فارسی

For pc

Download Jeld 1

Download Jeld 2

for mobile

Download Jelde 1,2

خوب ممکنه شما کتابشو هم داشته باشید من نمیدوتستم قبل انقلاب حول و حوش فکر کنم 1336 شمسی نگارش شده توسط دکتر شهید مطهری خلاصه ما داستان دومش رو خلاصه برای شما بگم تا بعد نکته هایی که به ذهنم خورده و حال داشتم و نوشتمش رو براتون باز گو بنمایم پس خلاصه داستانش اینه:

مردی که کمک خواست

یه روز یکی ازصحابه ی رسول خدا (ص) فقر و تنگدستی بهش فشار میاره و تصمیم میگره با مشورت زنش به پیش پیامبر (ص) بره و وقتی به پیامبر میرسه کلامی از رسول الله به گوشش میخوره که فرمود:(( هرکس از ما کمکی بخواهد ما به او کمک می کنیم ولی اگر کسی بی نیازی بورزد و دست حاجت به سوی کسی دراز نکند خداوند او را بی نیاز می گرداند!!!)) خلاصه طرف این جمله رو میشنوه و منصرف میشه که از پیامبر (ص) چیزی بخواد و میره خونه و دوباره برای بار دوم وقتی دید فشار بر روش زیاد شده پیش پیامبر میره و همین جمله رو ایشان می فرمایند و برای بار سوم هم همینطور میشه خلاصه دیگه بار سوم که شنید تصمیم میگره هرکاری بلده بکنه و یه تبر عاریه میگره و میره جنگلی جایی هیزم جمع میکنه و میفروشه و کم کم تبر میخره و حیوان و خلاصه پولدار میشه و پیامبر رو روزی میبینه و پیامبر تبسمی میکنند و عرض میکنن بهش که نگفتم که ((هرکس از ما کمکی بخواهد ما به او کمک می کنیم ولی اگر کسی بی نیازی بورزد خداوند او را بی نیاز می کند؟؟؟!!))

خوب قبل از اینکه نکاتی که روی کاغد توشتم رو بگویم دو نکته میگم اولا باید فضای رسانه ها طوری بشه که علما بتونن مردم رو جدب کنن با نوشته ها و وطوری که دلزده نشوند و زده و خسته نشوند در منابرو رسانه ها و خبرها نکات لطیف مثل نکانی که آیت الله قرائتی در تلوزیون و کتاب هاشون میگن با حتی ایجاد فضای شوخی عرض کنند که این فضا هم خشکه هم اعتماد نیست و هم مسائل دیگری است که باید احیا بشه دومین مسئله حدیثه که علم خودتون رو بنویسید یعنی شما و من چیزی که یاد گرفتیم و یا رسیدیم بهش رو مینویسیم تا یادمون بمونه اینکار باعث میشه که موقع نوشتن هم یاری بشیم یعنی ما اونقدر حالیمون نبود و علم نداشتیم ت اینک وقتی روی کاغذ یا موقع تایپ روی وب قرار میگره عقلمون رشد  میکنه و شما ممکنه بگی شیاطین حمله میکنن ولی وقتی پیامبر میگوید که علمتون رو یاد داشت کنید یعنی ریسکش اینه که بیشتر میشه علممون و بالاتر میرویم و حتما کمک میشیم عقلانی و انک اندوخته ی علممون بیشتر خواهد شد!!

اما حالا نکات رو میگم که نوشتم درمورد این داستان:

اولا کمک کردن خداوند و رسول الله(ص) یکی است پس سیستم و اطرافیان میتونیم بگیم خراب بوده که نمیشده پیامبر کمک کنه به این فرد و مثلا شغلی بهش بده و یا مقدر بوده که این داستان به گوش ما برسه و ما که مستفیم به پیمبر دسترسی نداریم بفهمیم چه باید کرد و حتی صرف گفتن این جمله که بی نیازی بجو شما از غیر خدا که این فرد میشنوه همین جمله دعایی است در حق این مرد که شما برو ما کارت رو درست میکنیم!! و علاوه بر اون مرد یه امتی رو هم راهنمایی کرد پیامبر (ص) دوما اگر فقیری کنیم هیچ وقت بی نیاز نخواهیم شد سوما اگر ما نیازی داشته باشیم و داد بزنیم و گنده ش کنیم که همه بفهمند ممکنه حتی به نیازمون هم نرسییم و بدتر کرده ایم کار خودمون رو چهارما بی نیازی ورزیدن و همچنین بی نیاز کردن خدا به معنای تنبلی و تلاش نکردن و دنبال رزق و روزی و کار نرفتن نیست یعنی شما نمیتونی بگی من زن نمیگرم ای خدا تو خدا یه حوری بفرست تا شهوتم رو ارضا کنه!!! نه خداوند راهشو میاندازه جاوی پات اگر بی نیازی بورزی و ازخدا بخوایم پنجما وعده داده دیگه حدا که آقا شما بی نیازی بجویی از غیر خدا وعده داده که خدا نیازتو رفع میکنه یعنی ممکنه شما گرسنه نباشی و غذا هم نداری ولی توهم زدی و یا نمیبینی که مشکلی نداری بعد میگی خوب من پولم ندارم که پس مشکل پول نیست مشکل نیازه که توهم نداشته باشیم وگرنه نیاز جستن از غیر خدا خودش خواری است! ششم هم که داشت یادم میرفت اینکه بی نیاز کردن خداوند و مسلمانان از فقر توسط ایجاد و بهبود شغل و اشتغال است نه دادن یارانه!!

تفاهم خودومونی

جمعه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۰۹ ق.ظ | علی | ۱ نظر

همش منظورم نیست که سوء تفاهم و بدبینی در جامعه ی ما وجود داره و همه با هم مشکوکند و زن هام که میدونید دیگه وقتی امام علی بهترین صفت برای یه زن معرفی میکنه یعنی زن نمونه حرف از متکبر بودنش میزنه نه اینکه تواضعش در مقابل شوهر چون تکبر فراموش کردن تر هست و شاید واجبتر و سخت تر و مهم تر وگرنه در احادیث دیگه میگن زن باید مردش رو بپرسته و خدای دومش شوهرش هست اصلا حالا ولی درست نتوانستم اثبات کنم که از اون صفت چرا خدا تکبر رو میگه ولی تواضع و پرستش ون گوش دادن حرف شوهرش هم که واجبه رو نمیگه در اون حدیث معروف چون شاید بحث اجتماعی و گروگانگیریه بله داشتیم میگفتیم سیاست اینه که مهمونی ها کم بشه و تلوزیون حمله کنه به مردم و دوستی ها کمتر شده و اقوام جر و دعوا و فاصله ها کمتر و جاسوسی در عوض در بین اقوام رشد کرده و مردم دارن هی دورتر از هم میشن و بدبین و سوء الظن دارن و هرچه شهر شلوق تر و سنگین تر و بزرگتر شه دعواها بیشتره و فاصله از اینا بگذریم اینو میخوام بگم که آقا شما درسته که نباید مزاحم بزرگان بشویم و استاد گیر آوردن سخته ولی اگر با هم هم صحبت بشیم از نزدیک هم مفیده مخصوصا در بحث دعا پس همش ارتباط دور نیست شما مخصوصا اگه زن هایی که مومن اند و منبع دعا هستن نه که مفسد باشه ها مثلا روانشناسان و روانپزشکان با زن های قوی در ارتباطن و وکیل وکلا و در مطب میاد با هم گفتگو میکنن این مخ زن رو زدن از راه نزدیک که برامون دعا کنه و به یادمون باشه مهمه چون زن اصلا حیا داره دلش میخواد مخصوصا اگه مجرد باشه که در دل مردان باشه لذا شما یه چایی بخوری با بزرگان و بحثی باز شه یا بریم با هم بیرون کلی میتونی دعاگو پیدا کنی چون زنان ممکنه خیالاتشون خراب باشه و بد بینن و یه خدمت کوچیکی بهشون بشه کلی دعا میکنن یعنی من خودم امتحان کردم یه بار رفتم ندری دادم بعد آقا زندگیم زیر و رو شد!!! البته شما ممکه فکرت خراب باشه حالا ما مثال زن زدیم چون دعا گوی خوبی هستند ولی با بزرگان یه گشتی بزنیم به دل هم میشینیم به همین سادگی و یه فوتبالی بزنیم با بچه ها محبت بینمون زیاد میشه دیگر اصلا عرفای بزرگ میبینی به صورت آدما متمرکز نمیشه چون اگه ببینن صورت و چهره اش رو حقی داره بر گردنشون و باید دعاش کنن و استغفار و غیره







روانشناسی عمیق!

دوشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۴۸ ق.ظ | علی | ۰ نظر

آن کس که در عیب خود بنگرد، از عیب جویی دیگران باز ماند، و کسی که به روزی خدا خشنود باشد، بر آنچه از دست رود اندوهگین نباشد، و هر کسی که شمشیر ستم برکشد با آن کشته شود، و آن کس که در کار ها خود را به رنج اندازد خود را هلاک سازد، و هر کس خود را در گرداب های بلا افکند غرق گردد، و هر کس به جاهای بدنام قد گذاشت متهم گردید. و کسی که زیاد سخن گوید زیاد هم اشتباه دارد و هر کس که بسیار اشتباه کرد، شرم و حیا او اندک است، و آن که شرم و حیاء او اندک است، پرهیزکاری او نیز اندک خواهد بود و کسی که پرهیزکاری او اندک باشد دلش مرده، و آن که دلش مرده باشد در آتش جهنم سقوط خواهد کرد. و آن کس که زشتی های مردم را بنگرد و آن را زشت بشمارد، سپس همان زشتی ها را مرتکب می شود، پس او احمقی واقعی است. قناعت مالی است که پایان نیابد، و آن کسی که فراوان به یاد مرگ باشد در دنیا به اندک چیزی خشنود است، و هر کس بداند که گفتار او نیز از اعمال او محسوب می شود جز به ضرورت سخن نگوید.

این حکمت گرانبهای ۳۴۹ از نهج البلاغه هستش که شانسکی قسمتی از این حکمت رو با جابه جایی جملات البته در لنزور طی یه عکسی مشاهده کردم که آخرین جمله ی این حکمت زیبا اولش آورده شده بود و در ادامه قسمتی که میگه زیاد سخن گوید رو در لنزور گذاشته بود ولی من سرچ که کردم دیدم حکمت عجیب و طولانی ای هست به نسبت و روانشناسی و دین شناسی رو و آدمیت و شناخت آدمی رو ریخته بهم اول قصد داشتم درمورد آخرین جمله ی حکمت صحبت کنم چون قبلا بحث کرده بودم ولی یه کمم فکر کنیم درمورد جملات دیگر خوبه حالا پس چندتا نکته ش رو میگیم

اول آن کس که در عیب خود بنگرد، از عیب جویی دیگران باز ماند از این جمله میشه فهمید یک کسانیکه عیب جویی میکنن همش حتما خبر ندارن از عیب خودشون و دو وگرنه عیبجویی از دیگران اگه نمیکردن که مشکل در وجودشون کمتر بود و متوجه عیبوبشون بودن و سه وگرنه یارو کارش درست نیست خودش بعد از بیرون اشکال میگیره ویا گناه کرده و توبه نکرده و حالا داره سرزنش میکنه دیگران رو و چهار خود یارو که عیب جویی میکنه حتما خودشون عیبهایی دارن که گفتیم که خبرم نداره یا بهتر بگم غافله از رسیدگی به عیب خودش یا کورشده در مورد درونش شخص عیبجو حالا شما ببینید چقدر بیشتر میشه روانشناسی کرد!!!

دوم وهر  کس به جاهای بدنام قدم گذاشت متهم گردید  از این میشه فهمید مثلا کسانی که از فیلتر مخابرات برای دیدن چیزای بد رد میشن حق میدیم برنامه باید براشون داشت یا الزاما باید درمان بشن و پی گرد قانونی داره و برنامه دارن براش حکومت 

سوم و هر کس بداند که گفتار او نیز از اعمال او محسوب می شود جز به ضرورت سخن نگوید  خوب برای روانشناسی دینی خعلی چیزا بود که ساده ازش گذشتم و باید فکر کرد وگرنه به عقلم نرسید باز کنم گویا بود و خطرناک و دیدیم که چه خطرناک طبق حکمت ۱۴۹ چگونه سخن زیادی باعث جهنمی شدن میشه حالا به ضرورت سخن گفتن رو مد نظر بگیریم یه موقعی هست بهمون میگن حرف نزن و بلکه عمل کن یا میگن به حرفات عمل کن همین که ما شرایطی رو برای همون متهم ها یا ارزش قائل شویم به افراد کوچک و حتی کم خرد به افکارشون و اوج بهشون بدیم مخصوصا بچه هارو بزرگ بشماریم باعث میشه طرف و بچه هر حرفی رو نزنه و کفتارش رو عمل خودش بدونه و به ضرورت حرف بزنه نمیگم که جاسوسی کنیما بلکه ارزش حرفای الکی و تفکراتشو مخصوصا والدین پرورشش بدن چون عمل که آدم بکشی زندان داره ولی با حرفم اگه من فتنه درست کنم رد گیری و اینا مشخص نیست و باید کاری کرد و پرورش داد که حرف یارو جزء اعمالش بشه که این خودش درجه میخاد یعنی باید مسوولیت حرفشو و دقت کنه و محاسبه کنه حتی اگر چرت و پرت میگه بدونه چه کار خطیریه زبان وگرنه اگه نفهمه زیاد حرف میزنه و حیاش کم میشه طبق حکمت بالا و اشتباهش زیاد میشه اگه زیاد حرف بزنه اصلا حیا نداشته باشی دقت نداری سر امتحان طبق حدیث بالا خلاصه میکشه به جهنمی شدن فرد با زیاده گویی ها پس باید درست تربیت کرد و خودش مقامی میخواد که حرف رو عمل بدونی ولی اگه به کم سخن بگیم مقام نیست و الزاما تربیت  نمیخاد و میشه تمرین کرد که کم صحبت کرد ولی با ارزش و ضرورت تربیت میخاد وگرنه اختلافه بین ملائک که حرف هم عمل کردن هست یا نه و بستگی به شخص و شرایط داره مثلا من بشینم حرفای خوبی بزنم ولی درستکار نباشم میرم بهشت آیا و ارزش هست کلام های ما بله در جایی دروقگو هستیم در جایی ریاکار و در جایی منافق و زبان خطریه اگر به عمل نخونه وگرنه وهابی ها و تکفیری ها نماز میخونندو الله اکبر هم میگن آدم میکشن!!! لذا حرف و عمل یکی بشه کار و مقام میخاد حتی مقام میخاد که آدم بفهمه و متوجه بشه و درک کنه که حرفش عمله و با ارزشه و هر حرفه یاوه گویی رو نزنه وگرنه چرا خود من هرچی ذکر میگم انگار بی تاثیره یا بهتر بگوییم نور نداره اذکارمون و حرفمون؟؟!!و خودمم میفهمم چون عملم به حرفم نمیخواند آقا جان من

آینه هم

يكشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۵۵ ق.ظ | علی | ۱ نظر

اوشب یه مجریه روانشناسی یه حدیثی رو از ایام کودکی به ذهنم انداخت که وقتی کوچیک بودم میگفتم ما اقدر به مومن دیگری که بدونم نزدیک نیستم ماننده قرار گرفتن جلوی آیینه حدیث اینه که مومن آینه ی مومن دیگرست که عیب خودش رو میبینه مومن در آینه حالا حدیث رو دقیق یادم نیست ولی الان در خیالم ارواح و اجنه یا افرادی میان که اگه دید ما یکی است و دلمون یکیه انگار همزادیم مثلا عکس که میگیرم از خودم خوشم نمیاد از عکس یا اون خوشش نمیاد یا مثلا فکر همو میدونیم خوب زن تابع تره من بهش فکر نمیکنم اون هوامو داره و بیشتر از خودم منو میشناسه و عیبم رو باید آینه و مومن باشه تا ببینم حتی اگرشده ظاهری و اون زنه قوی هست که فکر منو میدونه و مسلط شدن بر سر این زن باعث رندی و پیشرفت منه ما همینطوری بهش میگیم جادوگر چون هویتش که با جنهدیا فرشته معلوم نیست ولی زن بیشتر بهش میگن جادوگر اگه بر سر مردی سوار شه ولی مرد عارف میشه از نظر من و من نمیتونم این زن رو توجه ش رو جلب کنم چون اینا قوی اند و نمیشه طوری حرف زد و بازی کرد و رفتار که فرشته هارو گول زد ولی میشه فتنه بین فرشته ها درست کرد و رفت و آمدشون رو زیاد کرد و مقربتراشون رو آورد رو که اگه اینکارو هم بکنیم این زنا فورا میفهمن مثل چراغی که نور ساطر میکنه حتی شیطانم میفهمه میفرستنت تیمارستان خلاصه حالا کاری ندارم اینکه ما نمیتونیم حتی اگر در تلوزیون بریم هم مثل عادل فردوسی پور محور بشیم و هم راه و شبکه ی صدا و‌سیما بسته است و‌هم به فساد میکشه و طاقت و دردسر اینکارو نداریم گرچه ظرفیتش باشه ریسک نمیکنن خودمونم نمیخوایم ولی من نمیدونم که مثلا ساعت نه شب در همه ی استان ها مثلا شبکه ی یک یکدبرنامه خاص داره و با اینترنت هربار چک کردم فرقی نداشته برنامه ی تلوزیونی و آنلاین نت ولی اینو میگم که جلوی جوانان رو هم بگیرند که پیشرفت و مشهوریت و همگانی نشه و اینا و ریسک کنن و اصلا نرم افزار مجازی چت و اینارو‌ هم بازیمون بدن و‌بترسن فتنه بشه و هرکاری بکنن اینکه مومن آینه ی مومنه یعنی پسره دختری که دوست داره رو باید با خیالش باشه و از دور همدیگرو قبلا بشناسند اگر مومنند و به دلش بشینه و این فضا باید باز باشه نه که بگیم فساد رخ میده پس هیچ آشنایی نباید رخ بده نه کوچه خیابون نه فامیل همه هم در ابزار چت سرکار باشند لذا همین باعث فساد میشه که جوانان بدون شناخت قبلی و بسته بودن فضا یعنی میگم اثر بد داره که کاری کنیم که اصلا پسره هر دختری رو دید راضی باشه و شناخت نداشته باشن ولی این فضارو ایجاد میکنن و راهارو که میبیندن درست ولی من قبلا هم باز کردم که بزرگان و عرفا که شخصیت شناسند باید بگن این پسر و دختر بهم میخورند چون اونا روحیه ی افراد رو میشناسند و با جادوگری هم نمیشه حتی بعضی جادوگرا وسوسه که خوبه حتی تصویر به ذهن منو تو میدن مثلا رجبعلی خیاط خودش یه فرد ریاضت کش میاد پیشش یهدتصرفی میکنه در دله ایشان و ایام کودکیش رودبهش نشون میده که بچه بوده و بعد رجبعلی میگه دلبری نکرد و فکر کنم یارو میخواسته که رجبعلی استادش بشه و بعدا میمیره و تو برزخم سرقبرش رجبعلی میبینتش که برزخش تاریکه و همش میگه کو قیامت لذا کار ندارم به انحراف میگم شما حتی اگر تصویرم به ذهنت اومد ممکنه کشف الهی نباشه و شیطانی باشه البته مبارزه شده ولی ما درگیریم و‌وبلاگ داریم باید مراقب بود خلاصه عرفا میدونن لااقل آخوندا با چه زنی باید ازدواج کنن که به کمال برسند و‌روحیاتشون رو اگه ببیننشون میشناسند ولی باز ممکنه نگن که این بده باید فضارو چید براشون هم دختر و پسر که آشناتر بشن مخصوصا اکر مومنن و پاکند و هم عرفا و بزرگان راحت بتونن حرف بزنن وگرنه در همه جا احاطه ی امام زمان عج نه تنها نیست بلکه جلوی این راه رو هم سد کرده اند!!!حالا من کار ندارم من خودم فضای پیشرفت مد نظرمه که آدم شاد بشه از کارش  کار به اختلاف همزمان برخی برنامه ی صدا و سیما ندارم فعلا کار ندارم که میشه از داخل تلوزیون مارو و خانواده مون رو دید!!! باید طوری حرف بزنی و بازی کنی که نه تنها گول نخوری بلکه فرشته هارو هم بازی بدی و گولشون بزنی!ر شهر و خانه های مختلف کار به این دارم که اعتماد نیست و اختلاف و چند دستگی وجود داره بین خودمون من خودم کار مهمی میکردم در وبلاگ ولی هیچوقت اونطور که اشتباها انتظار داشتم  مورد توجه نبودم و اصلا دیگه نخواستم مشهور بشم و عاقل شدم ولی همین الان این همه کلیپ اصلا عکسای من در فیس بوک لایک نمیشه و این همه عکس گذاشتم از خودم در ایستاگرام بچه ها میگفتن فیلتره و نظرات کم بود الان یه مدت خوق نظر میدادن در لنزور بعدا دیدم اگه نظر ندن و‌کم باشه راحترم ودنظرات جنبه ی بدش زیادتره حالا به این کار دارم که با خدا باید بود و فضای الهی باید ایجاد کرد لذا اعتماد مسولین باید جلب بشه و همه روی مسائل مشترک کار کنند و نتیجه ها باید باشه نه هرکس هر گوشه یه سازی بزنه و هماهنگی بین قوا نباشه در فضاهای مجازی مخصوصا لذا بله خوبه اگر من مثلا علاقه دارم به بازیگری از فردا که دوتا کلیپ گذاشتم تو آپارات خوبه که تلوزیون خونه برتامه های مورد علاقه ی بازیگرارو‌نشون بده ولی آیا تو میتونی بگی پیشرفت اخروی منو هم تامین کرده ای؟؟آیا شخصیت و دقدقه ی امام زمان که من توجه ندارم همین ژنگولک بازیا بود حالا از فردا اونوری فتنه ؟؟آیا این باعث جداسازی افراد و ایجاد ناهماهنگی و به وجود آمدن اهداف نامشخص نشد باید از حیطه ی قدرت ها و روانشناسی کردن های ما روانی ها خارج گشت و پرداخت به مسائلی که هماهنگی قوا رو در صحنه ی مجازی مخصوصا رخ بده 

خوابیدن نابجا

چهارشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۳، ۰۵:۴۳ ق.ظ | علی | ۱ نظر

یادمه کوچیک که بودم وسواس داشتم نماز شب بخونم مثلا میگفتم بلد نیستم چه جوره ولی حالا میدونم دورکعت شفع و یک رکعت وتر هم بخونم کافیه یا میگفتم قنوتش رو بلد نیستم چه جوری چهل نفرو استغفار کنم و نامشون تو ذهنم نیست و چهل نفر تعدادشو و یادش نمیمونه تو ذهنم ولی حالا گیر نمیدم و ووسواس ندارم میدونم که بگم العفو العفو یا عفوا کافیه زیاد بگم یه چند نفرم اگه شده یاد کنم اسمشونم نگیم نگفتیم ولی تو ذهن باشه که اللهم اغفر فلانی خوبه کوچیکام  میگفتم حال ندارم و خدا دوست داره با حالت خوب بخونمش و سرحال باشم محض همین اصلا نماز شب نمیخوندم ولی نمیدونم چرا الان که وسواس ندارم باز به غیر از امروز نمیخونم ولی حالا میدونم که که ((خداوند متعال به موسی (علیه السلام) می فرماید: ای پسر عمران دروغ می گوید کسی که گمان می کند مرا دوست دارد ولی هنگام شب، تا صبح می خوابد)) یعنی اگه گنهکار هم باشیم و حالشو نداریم یه رازونیازی بکنیم تو شب حتی بیدار موندن و درس خواندن و حتی به قپل استاد فاطمی نیا یه قلیانی هم چاق کنه حتی اگر باز خوبه یعنی بیدار ماندن برامون سود داره و صبح ها احتمال شنیدن صدای ارواح به دل و گوش زیاده من که بیکار تو خونه و وقت زیاد دارم برنامه م بعضی وختا کلا شب و روز موقه خوابم متفاوته پس اگر حس گناه داریم حس بیحالی باید بیدار بشیم با زورم شده این سه رکعت رو بخونیم هرچند بدیم و فکر کنیم اثر نداره خدا گفته بیدار باش و وسواس نداشته باشیم اونکه باید گناهمون رو ببخشه و حساب کتاب داریم خود اوس کریمه چیکار داری اون باید قبول کنه نه ما بپسندیم کار خودمونو  یادمه بابابزرگم میگفت اگه این سه رکعت نماز شب رو هرکه بخونه اقدر ثواب داره که نگو گناهاش بخشیده میشه

شدت هدایت

چهارشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۰۱ ق.ظ | علی | ۰ نظر
داشتم به یه موضوعی فکر میکردم که هرکه ندونه میگه جبره داشتم میگفتم خعلی مسخره است خدا انگار دردنیا مارو سرکار گذاشته و بزرگمون جلوه دادهذو احترام کاذب داده مسخره است اگه خدا بخواد ما میریم بهشت و رستگار میشیم اگه اون نگامون کنه اگر اون رحمت بباره اگر اون دستمون رو بگیره اگه اون عاشقمون کنه یعنی ازبالا ،نه از پایین ،نه توسط ما یعنی به نوعی اختیار ما بشه خواسته خدا تا جبر رخ نده و جبر خدا این بوده که همه برن به بهشت حالا من تخصص ندارم باز کنم مطالعه هم نداشتم از پیش عقل ناقص خودم میگم ولی فکر کنم راست میگم دیگه اون تا نخواد ما چگونه اختیار داریم انگار یه نوع بدی و هوی و هوسی درماست به نام نفس که این دشمن خداست حالا بیا کنترل کن نه باید خدا بخواد اشتباه همینه یعنی نمیگم اختیار نداریم میگم هدایت دست خداست که ما پیشرفت کنیم یعنی کسی که در اعلی مکان بهشته یقینا خداوند بردتش و خواست خدا بوده و نظرش نه تلاش شخصی مثلا نماز خوندن هدایته خاص خدا ممکنه باشه اکر ریا نباشد و ریا برای کی بکنه آدم در نماز برای دوستش و ‌جاسوسا؟ میخام سر به تنشون نباشه وقتی جلوی خدام حالا بعد از نماز میگن ریا مشکلی نداره در غیر از عبادت خوشا آنان که دائم درنمازند پس ما باید به سوی خوبی قدم برداریم به سمت حرم به سمت مسجد به سمت قرآن و دعا اکر قدم برداریم این درسته والا اگر بخوای خودت تنهایی با فکر ناقصت و غیر الهی ودنفسانی و خودت و خودت از دعا چیزی بگیری خوبه ولی یهود هم دعا میکنه لذا از خودمونم نباید انتظار داشت باید سپرد به خدا و به سمت خوبی قدم گذاشت دیگه حدی که من دراینجا معلوم کردم برای شما عزیزان از طرف خدا قدم نهادن و به سمت خدارفتن هست تا دیگه خودش بخواد خوب از کجا میگی؟ از اینجا کهدمی فرماید هر کس با سرعت کم بهدسوی خدا بیاید خدا شتابان به سمتش میاد اگر کسی یک قدم به سمت خدا گام بردارد خداوند ده قدم به سمت اودمی آی اینم روایت که اولا اینطور نیست که خدا ده قدم بیاد تا ما یک قدم بیایم یعنی مسئله ی معکوس غلطه دوم شدت هدایت کهدآقاذتو بیا خدا کمکت میده.

درست نگاه کنید!!!

سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

خوب باز نکته ایه درمورد فیلم و عکس بدبد که گفتیم ممکنه تا آسیب وارد نشده نگاه بهش گناه نباشه ولی پس چرا بعضی چشم ها یا خعلی از چشم ها روز محشر کورند؟ لذا گناهه الان اومدم مسئله رو صاف تر کنم و ما درمورد نگاه به نامحرم که تیری است صحبت کردیم چند پست قبل و گفتیم که ریزه کاری داره و نکته های و تذکره هایی داره که ما بی توجهیم مثلا زن و مردی که ازدواج کردن چرا باید دنبال کنند؟ و بری زن خطرناکتره دیدن فیلم های زشت چنانکه تحمل و دیدن این صحون برای دختر که ازدواج نکرده آسیب پذیرتره چنانکه اصلا منع میشه طرف کهذهیچوقت نکن وگرنه گناهه بزرگیه لذا یه نکته ای که میخوایم تذکره بدیم اینه که حدیث داریم یه نظر حلاله یعنی پسری که زن نداره و شهوت داره اینطوریه وگرنه مردکه که زن داره از بعضی فیلم های زشت ممکنه خوشش نیاد ولی مردی که زن نداره از زن که حجاب کامل هم و لباسشم تنگ باشه یا غیر متعارف تحریک میشه چنانکه گیج میشه و پلک نمیزنه این پلک نزدن فرو رفتن و جزء یک نظر کردنه  که از زن مردم خوشش بیاد ولی گفتیم این تا حدی حلاله که هی دوباره تحریک نشه بلکه یه نوع آرزو باشه ولی اگر دوباره رفت به سراغ فیلم های دیگر و از موی زن و لباس نامتعارف بالاتر رفت و زنان برهنه رو نزدیکتر شد اینا همش میتونن گناه باشه که شرایط فرق داره ممکنه یکی ضلال تر باشه و بدتر فرو رفته باشه و یک پسر دیگه مبتدی باشه لذا دیگه به سمت نقطه ی حساس نباید کشیده بشه و ما در اون چند پست پیش گفتیم نباید زخم بخوره و تشنه باید بمونه پسره وگرنه همین دیدن پستان هم تحریک که میکنه کار ندارم میگم یه نوع بت پرستی و زن پرستی رو مخصوصا در افراد گنهکاراز بین میبره به شرطی که در همین حد نگاه اول باشه نه گناه دوم وگرنه تیر شیطان باید کارشناسان و خبره گان کار کنند و مجتهدین هم که زن دارند و تیراندازی رو واجبه بلد باشیم نمیگم اینا نقاط تیره بلکه نگاه باعث میشه تیر وارد شه و سوراخ کنه قلب رو و گناه باعث کدورت میشه نه که  خود برهنگی ها تیر باشند

تردد تردید

جمعه, ۲۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۳۳ ب.ظ | علی | ۰ نظر

نگاه به نامحرم تیری از تیرهای شیطان است که مسموم می باشد.

نگاه به نامحرم تیری از تیرهای زهرآگین شیطان است، هرکس از ترس خدا از آن بپرهیزد'خداوند در پاداش ایمانی به او می دهد که شیرینیش را در قلبش احساس کن

این دو حدیث رو نگاه کنید تا بگم اینکه در خارج یه قانونی هست که میگن دیگه زیره هجده سال به فیلم های پورنو نگاه نکنن و درایران هم زیاد پرسیده میشه از مراجع ولی پاسخ قیام گرا و کوبنده نمیدن که آقا ماهواره رو حذف کنید که دین رفت و جهاد کنید و قیام لذا نکته ای به ذهنم خورده که من اگه نکته رو بگم شما میگی شیطان زده ام و باید شلاق بخورم و ترویج فساد من زیر هجده سال رو نمیگم لذا و بالای هجده سالم بستگی داره نگاه باشه یا گناه یعنی مرد و زن میتونن فیلم بدبد نگاه کنن یا نه من خودمم عقیمم و ضعیف النفس محض همین میگم لذا میگم جاهلم و علم ناقص جهله من فقط درمورد یه عده ای خاص صحبت میکنم که حیای درست و حسابی ندارن و یا ایمان دارن و یا تقوا یا زن درست و حسابی ندارن و در حال جنگ با نفس اند ببین خودارضایی گناهه بدیه ولی من مشاهده کردم در فیلما که مرد و زن هنگام عملیات مرتکب میشن خوب تاثیر بدی داره حتی در نسل من میگم طرف باید خودش رو هم امتحان کنه اگه میجنگه و در خطره اگر متقیه که هیچی اصلا میگم ریزه کاری زیاد داره ولی یه نکته ای داره که میخوام نشنیده بگیرید و اون اینه که آقا تیری است از جانب شیطان نگاه به نامحرم عزیز جان تیر که خودش بد نیست تیر شیطان بدرد ما هم میخوره لذا آمریکایی ها موشکاهای قاره پیمایی دارن که ما آرزومونه ولی اوضاع وقتی بد میشه که تیر بخوره به بدنت و زخم بشود یعنی خدایی نکرده گناه کنی اگرچه نگاه به نامحرم حیا میخواد و ممکنه همینم گناه باشه ولی توی این اوضاع نگاه کنید جوان ها دارن فدا میشن باید اگر جنگجواند دشمن شناسم باشه و این یه تلنگری به نفسه ولی اگر تبدیل به زخم و گناهذشد که احتمالش خعلی بالاست اونوقت خطرناکه یا اون روایت دیگر از مسمومیت صحبت میکنه که انگار میشه تعبیر کرد که نگاه به نامحرم مانند بمب شیمیایی غیرمجازه!!!ولی سلاحه و باید آزمایش بشه تا راه های درمان کشف حتی روی انسان های حیوان شده یعنی حیوانات بر روی شون آزمایش میشه گازهای مختلف موش آزمایشگکاه و آدم ضعیف النفس.موشکم میدونید بلخره باید آزمایش شه تیرها تا استاندارد باشه ولی نباید تو آزمایش آسیب بزنه مخصوصا اگر تیره دشمن باشه باید چک شه و حتما آزمایش شه و اطمینان و من دیشب داشتم اتفاقا فیلمی رو گذاشتم از زیر آسمان شهر که برزو فضانورد بود آپلود کردم در آپارات و شعر جالبی داشت چیزی میگفت شعره که شاید اینطوری بود مضمونش که... بعد از سی سال دوری از ایران برگشتی حالا که با موشک هستی دستت رو بزار تو مشتم...شعرشو یادم نیست فیلمای جالبی میرارم آدرسشم اینه WWW.aparat.com/mandaronto این خطش هم که اینطوری شد به خاطر حدیث هایی است که اول متن گذاشتمش و کلیپای خودمم آدرسش اینه در ضمن WWW.aparat.com/12eza

مانور و حرکت چشم

پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۲۸ ب.ظ | علی | ۱ نظر

ببین اینا برداشت خودمه و شکم دارم ولی شمام نامردی نکن مام تو جنگیم دیگه و اگه جهادت برای خدا باشه همیشه پیروزی هست و نه تکراری میشیم نه سلطه ی غرب را پذیرا یعنی اگر تا صدسال پیش به قبل جنگ تفنگذو شمشیر بوده الان جنگ تفکر هست یعنی واقعا درحال جنگیم و شیاطین و حتی مذهبی ها رو هم مجبور کردن بجنگن و مومنان حتی جاسوسی کنن وگرنه یه پسر یوز ایرانی هم نمیموند و همه نامرد و سلطه پذیر و نوکر غرب میماندند حالا من نمیدونم چقدر صلاحه این حرفا گفته بشه ولی ما خل که نیستیم و خودمم شک دارم حالا ما از یه منظر به قضیه مینگریم و از منظر چشم آقا این چشم خعلی حساسه و این مانوری که میده زبان هارو بسته و اندیشه هارو فروبرده و تسلط ها ایجاد شده یعنی من الان اگه مدرسه برم در حال جنگم اکر وبلاگ داشته باشم در حال جنگ حالا اول شکم به فرشته های خدا که این ها چیزی که من میبینم رو و مشاهدات من رو جایی ثبت و ضبط کنن که این کار توسط فرشته ها صورت میگیره ولی در قبال نصرت پروردگاری و یاری و ادب شدن من هست و ممکنه قطع بشه این تجسسشون و فضولیشون یا شغلشون وکارشون شغل فرشتگان رو عرض میکنم که اینذجای شبهه نداره و فقط شبهه ی من در جاسوسی توسط انس هست که آنچه میبینم همونطور که عرض شد آیا روی تلوزیون میاد یا نه یعنی من به گل قالی که نگاه کردم آیا به نقطه ای که تمرکز دارم رو انس با تکنولوژی پیشرفته میفهمه آیا خوب اینو شک دارم و اما سوم جن که این جن هم درون ما از چشم ما یقینا میتونه نقطه ی تمرکز تورو بفهمه و اینا زیادم هستن و از کودکی شیاطین حالا نگیم اجنه بلکه شیاطین تماما از داخل و بیرون نظاره گر و جنگی داریم ما یعنی شما چشمت بگرده و به سمت بالا بره یع معنی داره اگه بره سمت راست و بیاد چپ فورا یع معنی داره و روانشناسی ای هست که در افراد مختلف ممکنه تفاوت داشته باشه که شما در فیلم ها هم از روی چشم اگر خبره باشی میتونی بفهمی که طرف فکرش چی بود البته بر من حرامه اینکاره که اینو من سربسته گفتم که حرامه تو خود بدان اینارو هم که گفتم محض این بود که در محفلی بودیم و ما که مسجد میریم و آدما هستن این مسجد صاحب داره ولی در خونه شناسایی شده ایم و حرکت چشم خعلی جلب توجه نمیکنه ولی در مدارس و دانشگاهها که در حال جنگن و این نظامی ها و شغل هایی که دشمن میترسه و جلب توجه میکنه خودمون مجبورا داریم خودمون رو داغون میکنیم خوب میشه ذکر گفت شما فکرت رو آزاد نزار تا توسط مانور چشم تسلط یابند اگه فکرت رو توسط مانور چشم بفهمند فردا میشن مامانت و همون حرف مامانت و بابات که میزد رو و‌تو چشم میگفتی یعنی میگفتی بله قربان به والدین رو با همون لحن میزنن منتهی این دامه حالا شما نماز نمیخونی میگی چه دامی چه کشکی خلاصه چندتا روش رندی رو چند ماه پیش گفتیم اما این روش رو هم بدون در محافل جنگ کاربرد داره که آقا دید چشمی که سوال امتحان دانش آموز سرکلاس روانشناس دشمن داره از شیاطین در مدارس بازجویی میکنه و بچه رو در مدرسه و خانه بدست گرفته این روش اینه که شما اولا باید همیشه حوصله ی بازی دادنشون داشته باشی اگر میری بعضی مواقع به مسجد و اونجا در محافل جنگه خلاصه شما همیشه باید حوصله داضته باشی و اولا بدانی که دارن کنترلت میکنن و‌مخت رو روانشناسی پس باید حوصله ی گمراه کردن داشته باشی یا حالا ذکر بگی موقعی که تو مسجد آخونده حرف میزنه تار نفهمند که توجه ت و تمرکزت و حتی. چیزای دیگه چیه حالا من روانشناسی بلد نیستم دوما روش که میگیم اینه که شما ادای خودت رو سعی کن دربیاری یعنی اگر خوشت میاد باید بدوتی از حرفایی که خعلی خوشت میاد مانور چشمت چیه بعد توث مسجد که روحانی حرف میرنه ادای خودت و همون مانور رو در بیار که اولا برن سرکار دوما شناسایی نشی سوما بترسن دیگه و ولت کنن ولی ذکر گفتن بهتره و پیش خودمون توجه به درون و مانور چشم و کارای خودمون چون هرچه خودشناستر باشیم خداشناستریم و آخونده داره مطالب دین میگه ولی هنگامه جنگ سمی است اگر حواست به خودمون نباشه خلاصه شما همینکه به یه نقطه متمرکز شی و ذکر بگی خوبه شما اگر پنج تا صلوات برای هر که میبینی در مسجد متمرکز شه چشمت بهش و بفرسته خوبه و کارای زیادی میشه کرد که چشمت ومانور و حرکتش دست خودمون باشه نه که روانپزشک بفهمه و توسط کلامات فردا بیاد بدزتت و خوبی ها و لذات و همه چیزمون رو شناسایی کنن و اما بچه که داره درس میخونه نمیتونه هم رند بشه هم بجنگه با شیطان طوری که شناسایی نشه اگه بخاد ذکر بگه که درس رو‌نمیفهمه بله گفتیم این در حال جنگ دائمی است و کسی کن جهاد کنه و مومن باشه هرچند گنهکار خدا یاریش میده حتی بعد از گناه هم یعنی الان طرف گناه میکنه راهش خدایی میشه متعصفانه یکیش به خاطر جنگه نامتوازنه!!! ولی نباید کج بود.

و اما از موقعی که میشینی شما جلوی تلوزیون دیجیتاله دجال و نقطه به نقطه چشمت کنترله.

پس حرف دل که از روی چه میخونی کنترل چشمی دلی میشه پس بدان که تا یه کم چشمت ضعیف شد فورا عینک نزن و دنبالشم نرو که تسلط هرکاری هم بکنی رخ میده

منتهی دونکته ی دیگه یکی میزان و تعداد پلک زدن هم چیزایی رو لو میده و یکی دیگه باید تخصص داشته باشی که الان چه کنم ذکر گفتن خوبه ولی روش نهایی نیست یعنی ممکنه تمرکز دشمن الان که ذکر گفتی در مسجد برروی تو کم بشه که هم خوبه اگر ضعیفی هم بده که شما باید اگر قوی هستی بر اون دشمن تسلط پیدا کنی یعنی رند بشی نه که کاری بکنی که سراغت نیان این همیشه هدف نیست باید متخصص بود ینی استفاده از روش مختلف رو در جای خودش به کار برد تا دشمن خوار و ذلیل شه و زانو بزنه نه که فکرت رو کنترل و مسلط شه و بعدش دیگران رو هم بتونه مسلط کنه با روش هاش و توضیحاتش به شخص روانپزشک دیگر یعنی تسلط بر شما به صورت بخشنامه نباید بیرون بیاد وگرنه ذلیل درگاه میشی پس روش مختلف خوبه که حواست به خودت باشه اصلا یه روز تو مسجد دعا میخوندن من چشمم به نوشته دعا بود گفتم نکنه این قاری از چشم من که دعا رو دنبال میکنم از روی دعا میخونه و چنین مدیوم قوی ای هست که نبود و شک اشتباه بود ولی جن چرا و خعلی هم نمیخاد وسواس به خرج بدی بستگی به موقعیت جنگیت داره

دو نکته دیگه اینکه مهم نیست که بنی بشر همش به فکر تسلط و روانپزشک یا جن یعنی جن هم مثل ما مردم هستند و عقل و شعور دارن درست؟یعنی شما هرکاری کنی بالاخره در جاهایی در جنگ هستی و نشستی تو مجلسشون نمیشه گفت ولت کردن و شیطان دشمن قسمذخورده مومنه که گمراهش کنه و همیشه هستن روایته الدنیا سجن المومن یعنی دنیا زندانه مومنه منتهی بحث سر تسلطه آدم که بتونه کاری کنه توسط نصرت فرشتکان که ازش حساب ببرن اونجا کیف میده که سیمت بتونی به بالا و خدا وصل کنی که هیچ آسیبی نمیبینی و اینا نوکرت میشن این هدفه که ازت حساب ببرن اینجاش حال میده  نکته دوم اینکه درسته مردها بیشتر مورد تمرکز اینا هستن ولی زن ها چند برابر بیشتر امکان تسلط بر فکر و روح تا برسه جسم رفتارشون هست یعنی بعضی موقه ها با یه صحبت نرم میشه زن در روایات هم هست مرد که بگه به زنش دوست دارم این از ذهنش بیرون نمیره بله حالا ما جنبه ی خوب ماجرا رو گفتیم وگرنه با وسوسه ها و شیطان انس حتی ممکنه تسلط پیدا کنه آدم عصبانی شه خشمگین شه گناه کنه غیبت کنه دروغ بگه اینا عوارض تسلطه دیگه و باید نماز خوند حتما وگرنه شما بهتر میدونی کسی که شیطان مسلط بشه رو سرش چی میشه و خدا و دین چه میگه درموردش و همه مورد حمله هستیم منتهی بعضی جاها تمرکز شیطان بیشتره که فرشته هام حظور دارند باز

نهایتا لازم میدونم که برای تجسسات روانیم یک درد شکمی هم نیز بکنیم در آخر و اون اینکه ما با دستگاه که کار میکنیم مثل لب تاپ و تبلت و اینا که نظارت وجود داره متعصفانه این نظارت اینا بستن و بیمار دانستن روانپزشکه هست یعنی مارو بیمار میدونه درحالیکه من فکرم رو میبنده و راهم رو کج یا بیراهه میکنه من یادمه قبل تیمارستان حدود چنذسال پیش وقتی یه موضوعی رو سرچ میکردم در نت یا یک بازی کامپیوتری میکردم ویا سایت جدیدی میرفتم اصلا توجه جلب میشد و جوانان اون زمان که قدرتشون بیشتر بود و دوستمون داشتن و منو نابغه و پیشرو قلمداد میکردن کلی روحیه میگرفتم الان کارهای لبتاپ انجام میدم از روش هایی کارام رو سد و افکارم رو بهم میریزن خوب جوان ها هم دیگه تجربه کردن و پاستوریزه کردن که در راس امور کارهای مهم نباشن و شک دارن عاشق بشن و مثلا من که اخبار اوکراین رو نشون میداد و سرکرده اش رو نمیدونستم جالب بود برام که ریسشون یه فرد جوان بود و ناپخته و دیگه تجربه شده که کارهای مهم رو نه در زمینه ی دانشگاهی و اداری و علمی بلکه مسولیت های کاربردی رو از قیام بچه ها گرفتن و راه جوانان رو سد کردن وگرنه مثلا چندین سال پیش جوانان خودشون زیرزمینی قیام میکردن در موسیقی در کارگردانی مثلا وقتی مردم خوششون میومد از فلان فیلم وبازیگر بعد میدان میدادن بهشون و زمینه ی اینکه کارگردان بشه فراهم میشد و کار در دست مردم بود و رای مردم نه یه عده خیرخواه پاستوریزه و ریسک پذیر ولی الان جنایی شده و هرچه تماشگر داد بزنه فلان اثری نداره و مسولین خردمند تجربه شده که خودشون تجربتا انتخاب میکنن و مسولیت های سخت رو به جوانان نمیدن که در راس امور باشن و ماجرای داستان پیامبر رو و اون جوان نوزده ساله که با توجه به اینکه فرمانداران پیر میشد انتخاب بشن اون انتخاب شد ولی حالا قدرت نظامی جامعه و جنایی میگه که بله شما در پنج جا مثلا از جوان سواستفاده کردید یعنی کرده جوان بعد دیگه تصمیم میگرن که همه ی جوان هارو سلب اختیار کنن و حتی راه نفوذشون رو به بالا و پیشرفت مادی معنوی که باید باز باشه میبندند و جامعه اینطوری هم پیر میشه خلاصه هوای مارو داشته باشید که اگه خواستم تو فراغتم یه فیلمی ببینم سرم درد نگیره به خاطر دشمنی اینا و همراهی روانپزشک مذکوره واینا شغلشونه روانپزشک که جلوی منو بگیره در امور و اعصابمو خورد کنه مثلا خعلی از پیام بازرگانی ها تحریک میکنه آدم رو بعد منم تلوزیون رو روشن میزارم میرما یا با تبلت فیلم میزارم از سرجام بلند میشم میرم دیونت میکنما عوضی نفهم کثافن فرستادتمون تیمارستان ولمونم نمیکنه هنوز!!!

عصای مسخره

جمعه, ۲ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۲۲ ق.ظ | علی | ۰ نظر

امروز صبحی محفل نورانی ای بودمذکه اتفاقی افتاد دیدنی شنیدنی که اگه بخوام کشش ندم زود تموم میشه قضیه یعنی متن سخن کامل یعنی میخام بگم کار کوتاه درمیاد و مقاله ی کمی میشه لذا یه کم گیر بدیم به موضوعی تا درازتر شه متنمون و اون این که آقا ما رفتیم مسجد حتی به جای مسجد اولش نوشتم محفل همونجور که ملاحظه میفرماید چرااینکه بیرون بودم و چندین دفه تو مسجد و راه خونه به مساله که نگاه کردم دیدم آقا دارن خط فکریمون رو عوض و کنترل میکنن مثلا نگم پیرمرد و بگم بزرگوار اینطوری باهم شوخی میکنیم!!!و بحث جدی ای نیست که بخان زورکی آدم رو نوازش کنند که آقا شما وحی منزل برت نازل شده حتما حتما حتما به قدر مجتهدین باید دقت کنی چرا یه زمانی بود که از بی سرپرستی و فشار و در معرض دید بودن و آزادی نداشتن و گیر دادن بهم در خونه ی قبلی مخصوصا فضا طوری شده بود که اگه به امام زمان توجه نمیکردم ممکنه بود برای الانم وضع فرق کنه که به دادم رسیدن و از میز ریاست اومدیم به خولی و چلی و فیلم و اینا که آقا مام مثل شما عادی هستیم خلاصه نمیدونم این فکر مارو میدونن این جرمه یا من که به ذهنم از بالا رسیده جرمه یا مثلا قبل از متن من که همه رو بگم سرکار گذاشتیم آقا جایی مطلب پست آینده من غرض وار تولید شده و من مسلکه ی مسخرگیم ولی تو مسجد یه آدم نفهم عوضی بودم که قدرت مدرت تفکر حتی نداشتم و همینو هم میخان.خلاصه بگذریم آقا ما تو محفل و مسجد یه پیرمرد یا بزرگواری دیدم که عصا داشت و گرچه کمرش کمی خمیده بود ولی میتونست بدون عصا هم راه بروند و ار جلوی منم رد شدن توی محفل !!! حالا که چه؟خوب تا اینجاش امیدوارم که حدس نزده باشین چی میخوام بگم بچه ها!آقا ما اولش گفتیم به خودمون سریع که اینکه یعنی ایشان که میتونه راه بره بعد در ثانیه بعد فورا یاد روایتی افتادیم که میفرماید در سن چهل سالگی عصا بدست بگیرید اینم که گفتم منظور پیامبر ص اینه که بله ما اولا میدونیم چهل سالگی مسخره است شاید که عصای چوبی دست بگیریم در جامعه ی فعلی ما البته لفظ مسخره بده و نمیخاستم بی ادبی کنم به روایت لذا موضوع سیاسی هست که آقا شما تا چهل رو برو صادقانه از چهل به بعد رند باید بشی فیلم بازی کن برای مردم و شیطان تو میتونی راه بری ولی عصا دست بگیر تا مردم چیز شن و خود واقعیت رو مخفی کن دیگه بیشتر از این نمیگم چون کوتا چهل سال عمر که برسم و فکر بخوام بکنم و درمورد بقیه تصمیم همین ظاهرشو ما فهمیدیدم...

خودپرستی

چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

یه روایتی رو داشتم مرور میکردم چون به نمازم و سلوکم و خودپسندی ام ربط داشت و داستان و روایت رو دنبالش بودم در نت و کلی گشتیم تا چیز شد پیدا شد حالا روایت اینه:

امام صادق (ع) می فرماید : آخر بنده ای که به پای حساب می آید و بدی های او بیشتر از خوبی های اوست، او را به طرف جهنم می کشانند، او سرش را بالا می کند و دنبال چیزی می گردد . فرشته ها او را پیش خدا می برند و خدا می پرسد که دنبال چه چیزی می گردی . او می گوید : خدایا گمان من به تو این نبود . خدا می فرماید : درباره ی من چه فکرمی کردی؟ او می گوید : گمان من این بود که تو گناهان من را می بخشی و من را به جهنم نمی بری . خدا می فرماید : ای ملائکه به عزت ، جلال ، نعمت ، آلاء و بلندی عظمتم قسم که این بنده تا الان به من خوش بین نبوده است . اگر او به من خوش بین بود، او را به آتش جهنم نمی ترساندم . خوش بینی دروغی او را امضاء بکنید و او را به بهشت ببرید .خدا پنج بار قسم می خورد که اگر او از اول خوش بین بود من او را به طرف جهنم نمی بردم که بترسد

خوب این روایت خیلی میشه در موردش حرف زد و مسائل رو باز کرد که آیا کسی که قبول نداره خدارو حتما میره جهنم کسی که نشناخته خدارو که مثلا یه بار خوش بین بشیم در زندگی به خدا و تمام یه شعری از مهربانی و لطف و کرم و بخشش و عفو و بزرگی خلاصه این همه صفت خوب داره خدا حتی یه بار جوشن کبیر بخونیم آیا به همین راحتی میریم جهنم؟ همینطور که میگشتم این روایت رو پیدا کنم دیدم روایتی که منظور از خوشبینی به خدا این است که امید داشته باشیم بهش و از گناه خود بترسیم خوب اینم معلومه که آیا ما کاری که میکنیم به امید خداست و خدارو درنظر داریم و یادش هستیم و آیا از گناهمون میترسیم یه بار شنیدم عارفی میگه که اگه به اندازه ی نیش عقرب که از عقرب میترسیم اگه از خدام میترسیدیم برای گناهمون همه ی کارهامگی دنیا اصلاح البته درست یادم نمیاد و نیومد این جمله ی رجبعلی خیاط رو و اما چیز دیگری که میشه فهمید اینه که غیبت باعث سوء ظن میشه و اکه غیبت بزرگان رو کنیم بله آقا طرف رو اصلا جهنمی کردی همونی که داری تو گوشش میخونی غیبتت رو و نظرش رو عوض میکنی داری جهنمی اش رو هم میکنی انقدر خطرناکه غیبت کردن اولیاء خدا چون بدبینی به جانشین خدا در زمین همون بدبینی به خداست اینو هم میشه فهمید و گفتم خعلی میشه حرف زد حالا ما میگیم بدبین نیستیم ولی ما خوشبین هم نیستیم یعنی الان نگاه کنیم که خوشبینی ما نسبت به امام رئوف نسبت به امام زمان نسبت به امام خمینی چقدره آقا طرف فکر میکنه امام خمینی یه آدم معمولی بوده اصلا خبر نداریم بله شاید باید بپرستیمشون انقدر مقام دارن و جانشین خدان اگر بشناسیم امام خمینی رو مثلا که کی بوده این همه صفت خدا شما که راه خدا شناسی میری و طلبه شدی اینا جمع شده در امام خمینی هی خیالاتی خدارو نماز نخون و نپرست بلکه محبت و ارادت وخوشبینیت رو به جانشینان خدا زیاد کنیم یعنی هرچقدر امام خمینی رو دوست داری وارادت باید همونقدرم بیشتر حالا بگو امام زمان ولی ما ارادتی نداریم و تازه خودمون رو بالاتر هم گرفتیم ببین اینا معلومه یه روایت دیگه هم دیدم که خوشبینی باعث میشه به بهشت اعلی برسیم شاید این بود روایتش که به بهترین جاهای بهشت میرسیم اگر به خدا خوشبین باشیم پس درسته کسانیکه ارادت دارن نسبت به امام خمینی و راه کج نرفتن و بدبین نشدن و خودشون رو هم بالار از علما نگرفتن بلکه خوشبینانه محبت و ارادت داشتن اینا درسته بعضی ها ارادتشون ظاهری بود به امام بعضیا دنبال مقام بودن حتی و هرچه هم بالاتر بره مقامشونم باز سیر نمیشن و طمع بیشتر شد ولی بدونیم که این وفادارانی که هنوز به امام خمینی ارادت دارن نه تنها انسان های کوچکی نیستند بلکه تهدیدی برای دشمنند و انسان های خداشناس و بزرگی اند اگرچه بزرگی امام زمان  امام خمینی و رهبرمون اصلا درک نمیشه و اصلا میبینیم که با تواضعی که دارن با ماهمکلام و نگاه میکنن و محبت میکنن و دارن به ما بدان حتی که نباید گول بخوریم و باعث تکبرمون بشه و باید هر نماز که میخونیم دوستیمون با امام زمان بیشتر بشه و محبت امام خمینی بیشتر در دلمون بشه ولی من که نماز میخونم خودم میبینم که دارم خودمو بزرگتر میکنم نه که در دیده ام امام خمینی بالاتر بره خوب تجسم کردم در نماز و دیدم و این روح و مغز کلام ما در نماز که با خدا حرف میزنیم در وجود افرادی مانند امام خمینی مشخص شده که استاد و بزرگ و عارف خدایی و جانشین اویند.پس عکس امام خمینی رو درنماز تجسم کنیم یا روبرو بزاریم ببینیم چقدر دوستش داریم و همکلام بشیم ببینیم تو دلمون چقدر ولایته و صحبتمون چیه و چقدر ارادت داریم تا خودمون رو بهتر بشناسیم

زن و بچه

دوشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۰۳ ب.ظ | علی | ۰ نظر


 متن 1                        متن 2

http://s5.picofile.com/file/8131275050/75zan.mp3.html

------------------

والا دیشب داشتیم چت می کردیم به نظرم خوب اومد که حدیث هایی رو درمورد زن در چت روم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیان کنم چند تا حدیث هم نوشتم که به نظرشون جعلی میومد بعضی هاش!!! ولی به یه حدیثی برخورد داشتیم که اگه بخوایم ما زیادی بازش کنیم دعوا میشه و همین بیانش هم خالی از بحث نیست!!! که پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:(( دنیا متاعی است و بهترین متاع آن زن پارساست.)) خوب حدیث های زیادی بود در نهج الفصاحه درمورد زن که میشد به اونا پرداخت حالا ما الان به این حدیث فکر می کنیم که آقا زن کالا است مثل ماشین!!! حالا شما بیشتر میتونی به این مسئله نگاه کنی و حرف بزنی برای اینکه سر نخ داده باشیم ما هم کمی تامل کردیم و اون اینکه زن که بهترین کالا در دنیا است پس بهترین وسیله است یعنی پیشرفت دنیوی و ظاهری ما در هر زمینه ای نیاز به وسیله داره و تحریم ها با درایت زن بی اثر است یعنی این همه خارج پیشرفت کرده مسئله ی کالا بودن زنش درست بوده یعنی توسط زنان پیشرفت شده الان پسران ما از مشکل بی زنی رنج می برند پس باید مغازه واز کرد و زن ها رو فروخت!!! البته جنس زن بهترین کالااست و گران ترین و بهترین و لوکس ترین مغازه ها رو لازم داره مخصوصا برای زنان ولی دختر نه دختر فروشی نیست ولی زن بیوه چرا. حالا ارزش زن رو حساب کنید که با انقلاب خواستیم به زنان ارزش بدیم روی سرمون سوار شدند.البته زن رو به عنوان کالا گرفتن دعوا داره ولی حدیثه دیگه. آقا اگه برین حدیث های دیگر هم بخونید جایگاه غیر واقعی زن در جامعه ی خودمون رو مشاهده می کنید...