یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

۵۶ مطلب در فروردين ۱۴۰۳ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۶ فروردين ۱۴۰۳، ۰۲:۰۰ ق.ظ | علی | ۰ نظر

میدونی؟ باید خوشبین بود به بندگان خدا و خودمون رو بد بدونیم و مقصر اگه عذابی قراره نازل شه از منه من البته نترسین از منا میگم تو که میگی فلانی که بیماره حقشه خدا زدتش بله همه یه گناهانی دارن که زیادم هست و اگه قراره خدا بزنتش بله همین الان باید بسوزیم تو آتیش خدا ولی وظیفه است حسادت نکنیم و شاد نباشیم از مشکلات مردم و مومنین و خوشبین باشیم حالا که نمیدونیم اتفاقا ممکنه اگه از گناهشم باشه حتی برفرض خدا دوستش داشته که از عذابش کم کنه که بیمار و زخمی و چیزی شده حالا تو بگو امام حسین چه گناهی داشت پس؟ هر که مقربتره جام بلا بیشتر بهش میدن تو دنیا پس تو نیتت رو صاف کن و وظیفه دعا کردن نه اینکه تا تو خونه صدا بلند شد کیف کنی و لذت ببری و اختلاف درست کنی و کینه ورزی کنی و حق بدی به عقده های خودت که ایشالا کمرت بشکنه تا ما طبق منافعمون نباشه همه دشمنمونن و این رسم برادری نیست به خوبی های دیگران نگاه کن و به خودت که نگاه میکنی به ایرادت و ضعفات و کاستی های خودت فکر کن همه خوبن غیر از من!!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۳، ۱۰:۴۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

ولِلمُنافِقِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : یُخالِفُ لِسانُهُ قَلبَهُ ، وقَلبُهُ فِعلَهُ ، وعَلانِیَتُهُ سَریرَتَهُ

منافق ، سه نشانه دارد : زبانش مخالف دلش ، و دلش مخالف کارش ، و ظاهرش مخالف باطنش است

سلام منافق را سه نشانه است اول بگم که نفاق و منافق بازی در پیشگاه خدا و دین بده که ته دلت خدا نباشه وگرنه مثلا بازیگرا همه نقش بازی میکنن و ممکنه حس و فکر و ذات شخصیت مورد نظر رو نداشته باشن یا حافظ میگه منافق سپاه باش و سپاه یعنی یه عده که رو مختن و جمعن بستگی داره این یه عده که کار جنگی و قدرت دارن کی باشن ممکنه روانشناس ها باشن تو زندگیت یا جاسوس ها یا ماموران و همش منظور سپاه نظامی نیست اونایی که تحت نظرشونی باید منافق باشی با اون ها و نشناسن که اهداف چیه و ته دلت میخای چه کار کنی و چی دوست داری خوب بچه میره مدرسه براش پرونده میسازن و جواب های امتحانیشو چک میکنن و روانشناسیش میکنند و میتونن بدبختش کنن اگه دلسوز نباشن و میان تو زندگیش‌ و هرکی کار میکنه یه عده پلیس و جاسوس و مامور و دکتر هستن که حالا یا مراقبن و خیرخواه و کمکش میدن یا خیانت بهش میکنن و حسادت و امنیت باید داشته باشه و اینکه جناب حافط میگه منافق سپاه باش ممکنه بازی کردن شما برای شیاطین هم باشه که قدرت دارن و میخان مومن رو بر زمین بزنن و دستگاه و قدرت و پول و زور دارن و اینجا نباید شخصیت اصلی شما و ذاتت روانشناسی بشه چون بر روت تسلط ایجاد میشه و خیر خواهت نیستن و نقطه ضعفت رو میدونن و با احساسات و زندگیت بازی میکنن مثلا میدونن چه طور عصبانی و اختلاف ایجاد کنن واقعا گروه های مافیایی که شاید به ظاهر ندونی کین هستن که میخان ما معتاد شیم و بدبخت در اینجا باید حتی تو خلوت فیلم بازی کنی جلوی این شیاطین و خدارو بعضی وختا پنهان و نباید طرف خواسته و نیت و افکارتو بدونه وگرنه به زمینت میزنه و اثری از خودش نمیزاره پس تا اینجا اینکه منافق بودن جنبه خوبم داره ولی جلوی استاد و بزرگان و خدا که همه نیت و ذات و اخلاص مارو میدونن نفاق بدترین صفت هست ممکنه حرف دلت رو بدونن و ندونن یه عده ولی خدا میدونه ته دلت امام علی رو دوست داری یا جهنمی هستی ولی اگه فیلم بازی کنی که نشناسنت مردم و مامورا خعلی هم خوبه مثلا مومنه ولی ریش و چادر نداره هم ادعاش نمیشه هم روش حساس نیستن که آدم بزرگیه و سواستفاده از دین نمیکنه خیلی هم خوبه حتی نیرنگ شیاطین کم میشه ولی همه چی بستگی به حال و زمان و فضا داره مثلا نمیشه هر زمان دلت خواست بلند بلند ذکر خدا بگی و بری جلوی مردم تو خیابون نماز بخونی اصلا سیمت وصل نمیشه به خدا پس فضا و‌ مکان و زمان و حال مهمه نمیشه همیشه عزاداری کرد هرجا یا برعکس رقصید باید بصیرت داشت موقعیت رو شناخت و چشمات باز باشه که برای خدا باشه و تو زمین دشمن بازی نکنی حتی کار خوب انجام دادن و خوب بودن هم در هر شرایطی نمیشه بود باید بعضی مواقع انسان خشم و غضب هم داشته باشه ولی نه عصبانیت واقعی بلکه کنترل شده و هدایت شده و فیلم بازی میکنه موقع عصبانیت ولی جوگیر نمیشه وگرنه یه آدم ساده میشی که خدارو نشناختی و میگی طرف که همش نماز میخونه پس آدم خوبیه در صورتیکه معلوم نیست ذاتش چگونه باشه و نیتش چیه 

خب اولین ویژگی منافق اینه که زبانش مخالف دلشه مثلا از چیزی بدش میاد و خوبیشو میگه در فضای جنگی که نباید اسرار لو بره دیدین که استتار میکنن و حالا داره روانشناسی میشه و دروغ هم نمیگه میگه مثلا به به عجب غذای خوشمزه ای درست کردی مامان ولی ممکنه این غذا رو دوست نداشته باشه و اینجا خوبه نفاق که شیاطین و مامورا به اهدافشون نرسن و نقطه ضعفشو ندونن ولی یه موقع هست که دلت با خدا نیست و از عرفان و معرفت خدا میگی درسته از لحن صدات معلومه که کینه به دین و امامان داری ولی میخای مردم رو گول بزنی اینجا بده و نیتت برای پست گرفتن ولی میتونی یه صحبتهای منافقانه با زنت داشتی باشی و مخشو بزنی ولی وقتی خدارو صدا میزنی باید از ته دل باشه و نماز فقط برای خدا و نیت الهی بخونی و گاهی اوقات در فضای خراب باید بی صدا ذکر بگی و فکر کنی

دومین ویژگی منافق اینه که دلش مخالف کاراشه مثلا کاری که بدش میاد رو انجام میده جلوی ملت مثلا تلوزیون داره میبینه میره شبکه هایی رو میبینه و برنامه هایی که خوشش نمیاد یا توی فضای مجازی هر که حالش رو بدتر کنه اونو دنبال میکنه خب نقطه ضعفشو ممکنه روانشناسا نفهمن و نشناسن ولی خدا که میدونه چی دوست داره یا مثلا داره زورکی نماز میخونه که ملت نگن بی دینه یا چادر رو سر کرده ولی اصلا فاحشه است 

و سومین ویژگی منافق اینه که ظاهرش مخالف باطنشه  مثلا تسبی دست میگیره جلوی ملت که بگن مذهبیه یا برعکس مومنه ولی ریش و چادر نداره و ممکنه جلوی ملت گریه نکنه و شاد باشه ولی دلش خون و ناراحته یا ممکنه حالا که ازش فیلم میگیرن برقصه یا اصلا مسجد نمیره که نگن نماز میخونه ولی منافق بیشتر ما معنای بدش در نظرمونه که میخاد گول بزنه خدارو هم و امامان و‌نمیدونه خدا از نیتش باخبره و اخلاص که نداره هیچ ضد خدا و دینه و دلش میخاد نامی از پیامبر نباشه دیگه ولی برعکس نشون میده که من یاور پیغمبرم!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۳، ۰۸:۲۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

مرد مومنی بود و نماز میخواند ولی در رابطه با زنش موفق نبود گویی حسی به زنش نداشت و حسودان و جادوگران و شیاطین نمیزاشتند که محبت بینشان ایجاد شود و رابطه مستحکم بگیرند از خدا کمک خواست و ذکر و دعا میگفت تا خدا کمکش کرد

مرد مومن هر شب در دلش یا گوش زنش میگفت در حین رابطه که خدایا میخواهم با چادرم خوشحالش کنم خدایا میخواهم باچادرم بغلش کنم خدایا میخواهم با چادرم فشارش دهم خدایا میخواهم با چادرم حال بهش بدم خدایا میخواهم با چادرم بکنمش خدایا میخواهم با چادرم بوسش کنم و... و محبت زنش جلب میشد و دست خودش نبود و مست میشد و همینکه زنش او را بیشتر دوست داشت باعث میشد حس مردانگی مرد مومن زیاد شود و گویا خدا اینگونه به او بچه داد و اینگونه آن زن قدر چادرش را میدانست که فقط به عشق شوعرش چادری بود هر موقع چادر به سر نماز میخواند آن مرد مومن را دعا کرد و اینگونه بود که دلش میخاست هر شب و حتی در خانه پیش شوهرش چادر به سر باشد و حالش خوب میشد گویا فرشته ها با حجاب بهترین زنها و آغوش خدا کمکشان میدادند و حفظشان میکردند!!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۳، ۰۵:۰۸ ق.ظ | علی | ۰ نظر

خب آقا تو فیلمام و صحبتام درمورد حسادت شدن بهم چندبار طی ماه اخیر صحبت کردم ولی درمورد حسادت پنهان خودم چیزی نگفتم و برنامه سحر شبکه سه آقای پناهیان تو شب های ماه رمضان کوتاه هر شب نکات و روایات جالبی قبل اذان صبح شبکه ۳ مطرح میکنن که خیلی مهم و مناسب امروزه ماست منم چند نکاتی گفتم و اگه این معزل حسادت مردم و مسولین حل بشه جامعه ایمانی میشه و نورانی دیگه اینبار میخام از حسادت هایی که هرچند اندکه و توی خودمم هست بگم گفتم که چیزی که مخالف حسادته عاشقیه و عاشق حسود نیست و آقای پناهیان گفتن نقطه مقابل حسادت جنونه و هم طبق روایات حسود عقل نداره و خلاصه زیاد صحبت کردن و کردیم ولی خعلی مونده که حسادت در بین مردم و حتی بچه ها ریشه کن شه و مهربان شیم بهم وگرنه حتی آرامش روان و جنسی و معنوی و ایمانی خودمون و حسودان از بین میره و جامعه درنده میشه و خوبی ها و زیبایی ها و برادری ها محو میشه و من خودم یه دلیلش که فیلم نمیزارم این روزها از خودم ترس از حسادت دارم که محکوم شم و قدرت معنوی نمیبینم در کشور که دعامون کنن همه و میخان ایمان رو بکشند و آرامش رو بگیرن و مانند گرگ کینه و حسادت دارن و نمیتونن محبت و دین و ایمان جوانها رو تحمل کنن و  اینطوری پیشرفت نمیکنیم و همدیگر رو میدریم مانند درنده ها اگه همینطوری پیش بره و صحبت زیاده که کم کم باید بکنیم و باید عاشق باشیم همین آب عشق اگر زنها عاشقمون نباشن نیست در وجودمون و ساخته نمیشه و اگر مومن نباشی یا گناه کنی و خودتو ارضا کنی حسود میشی گرچه حتی زن نداریم ولی میتونیم خوش باشیم و بحث میکشه به مامورین و مسولین که صحبت شد ولی یه موقع هست خودمون هم ممکنه گرچه عاشق باشیم ولی کینه هرچند کم و حسادت داشته باشیم و ندونیم خودمونم حتی و اگر حسادت داری که طرف زیباست یا پولدار یا چیزی داره یا صدای خوش نباید دیگه کینه بورزی گرچه حسودی خب یه آدمایی هستن هر جا دعوا بشه مسخره میکنن و شاد میشن حتی ممکنه پلیس باشه و مامور اعزامی به جایی که دعوا شده ولی شاده که اختلافه بین یه عده و یا یکی زنگ زده به اورژانس  و مامورین و مردم شاد شدن که یه بنده ای یه اتفاق ناگوار براش رخ داده این حسادته دیگه حالا یکی هست تا خبر بیماری کسی رو میشنوه ذوق میکنه این حسوده ولی اگر حتی بگی دیدی خدا زدش و خوارش کرد و چوب خدا صدا نداره که آبروش رفت همینم حسادته دیگه تو باید دعاش میکردی و رحم داشته باشی تا خدا به ما هم رحم کنه و باید دلمون برا هم بسوزه و ممکنه برای بچه خودتم این زخم یا بیماری یا مشکل پیش بیاد اونوقته که مردمم درمورد تو هم اینطوری میگن و خدا رحم بهت نمیکنه چون در دلت دعا نکردی و آسیب دیدن یکی رو دیدی یا شاد شدی یا گفتی خدا زدتش و آبروشو برد و خوار و رسواش کرد در حالیکه ممکنه خدا عزیزش کرده باشه حتی تو کینه و عقده و حسدی داشتی که پنهان بود از موفقیت دیگران شاد شو حتی اگه سخته نیتت رو عوض کن و حتی جنبه تربیتی داره که بچه ها هم با اینکه گناه ندارن و پاکن رسما حسود پرورششون دادن از کودکی. تو یه فیلم دیدی که طرف دستش آسیب دید چه طور جرات کردی بخندی و حتی باید دلت بسوزه و ناراحت شی و خودت رو جای دیگران بزاری نه که اسباب جک و خنده باشه فیلم هایی که در زندگی واقعی طرف آسیب میبینه و حادثه براش پیش میاد و روی فیلم آهنگ و صدای خنده هم میزارن و تو میخندی که طرف راه میرفت و سگ تکه تکه ش کرد یا طرف از ارتفاع افتاد و سرش شکست امتحان سختیه که حتی اگه نمیخندی باید رحم داشته باشی و دعا کنی و چطور اگه این بلاهایی که صفحه مجازی نشون میده و حادثه های واقعی اگر برای خودت بود و پیش میومد روزگارت سیاه میشد پس باید پیش خدا باشی و نیتت هم صاف و درست باشه و احساس کنی درد دیگران و مشکلاتشون رو و مخصوصا مومنین پس اگه کسی رو دیدی ضربه ای خورد و حادثه پیش اومد براش که توی مجازی زیاد میبینی و معمولی شده این فیلمها اینجا حتی اگر نمیخندی بازم بیخیال نباش و بی تفاوت و این امتحان خداست والا من نمیدونم روز قیامت این جنایات غزه رو که دیدیم چی باید جواب بدیم؟! در حالیکه خیلیا تو ایران یا بی تفاوتن یا سکوت یا حتی هیچی دیگه نگم!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۳، ۰۱:۲۱ ق.ظ | علی | ۰ نظر

سلام امشب قبل قلیون و قبل از نوشتن پست قبل داشتم تلوزیون میدیدم پخش مستقیم از کربلا و حرم رو زیاد دیدم ولی برام جذاب و جالب بود که مردم رو نشون میداد که تو حال خودشون بودن و نماز و دعا میخوندن یا جوانهایی قرآن به سر دیدم که شاید اصلا نمیدونستن داره فیلم ازشون ضبط و ثبت میشه و تو حال خودشون بودن دیگه و راز و نیاز و ذکر و دعا زیر لب داشتن و خیلی خوشم اومد و گفتم منم دلم میخاد در حال غفلت نباشم و راز و نیاز کنم و نماز زیارت بخونم و دیدم ملت چقدر نورانین و حال خوش و زار دارن و چه ساده خدارو صدا میزنن و تو حال خودشون با خدا نجوا میکنن و گفتم منم میتونم و باید کاری کنم و حالمو خوب کنم من همش خودم رو میدیدم که با خدا اندکی صحبت کنم ولی دیدم تو حرم آقا همه یه گوشه در حال خودشون و چقدر عقبم که دعا نخونم و من همش ذکرام و دعاهام برای حال کردن بود و دیدم خیلیا هستن که خداپرستن و راحت و ساده و با آرامش بدون اینکه مقام و معنویت زیاد یا کم داشته باشن دستشون رو بالا بردن و با خدا و امام حسین علیه السلام نجوا میکنن و شرمنده شدم و گفتم این همه آدم به غیر من خداپرستن و با دلهاشون خدا رو صدا میزنن من الان کجام و چرا دعا نخونم و گدایی نکنم و حالم خوب نشه مگه حتما آدم باید گناهکار و مریض و دردمند باشه که بره پیش خدا و دلم میخاد اگه پخش زنده از حرم نشون میدن این عبادت ها و نمازها و دعاهای مردم معمولی که یه گوشه هستن رو هم نشون بدن گرچه آدم خودش بره حرم و ملت رو ببینه خعلی بهتره ولی وقتی یه آدم معمولی رو با عبادت معمولی و نماز خوندن دیدم ترغیب شدم نماز بخونم و دیدم چقدر راحت میشه وصل شد به خدا و نیاز نیست حتما آدم خاص و بزرگی با حال معنویت بالا باشی بلکه قصد کن و دو رکعت نماز بخون ایشالا همیشه قبوله!!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۳، ۱۱:۴۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر

امشب شب قدره منم دعا بفرمایید لطفا

آقا امشب دوستم برام پیغام داد و خواست درمورد موضوعی فکر کنم که تو یوتیوب دیده بود من جواب دادم گفتم اینجا هم بگم میگفت تو یوتیوب یه ویدیو دیده تو صفحه اول که دخترایی تو خیابون پسرا رو بغل میکردن و ازشون میخاستن بیان طبقه بالا حال کنیم میگفت یه عده کار میکنن پول جمع کنن برن تایلند و اینا

من خودم همچین ویدیویی رو دیده بودم چند ماه قبل و راست میگفت من خودم نوجوان بودم از هر زنی خوشم میومد و نمیتونستم یه زن لخت ببینم تو صفحه مجازی ولی الان اینطوری نیستم دیگه اگه زنها عاشقم نباشن اصلا تحریک نمیشم که بتونم باهاش سکس کنم و از زن مومن و عاشق بهم خوشم میاد که منو بخاد و از دور و ذهنی خعلی معشوقه داشتم گرچه با زنی از نزدیک سکس نکردم ولی تو ذهن زیاد حال کردم واگه خدا بخواد و عبادتش کنم برام زنهایی میزاره که به یادم باشن و تحریک میشم و آب عشق بیرون میاد آرایش میکنم یا مست میشم ولی ارضا نمیکنم خودمو این زنهای فاحشه رو هم هیچ حسی بهشون ندارم و اینا برای پول اینکارارو میکنن و شنیدم بیماری های پوستی مثل زگیل دارن که مسریه و مردان میترسن به همچین فاحشه هایی نزدیک بشن چون بیماری ای هست که به راحتی درمون نمیشه و نمیدونم خدا این بیماری رو به فاحشه ها داده یا یه عده که از فساد بدشون میاد با شوینده و یا کرم یا چیزی ادبشون میکنن که اینا فساد نکنن ولی هرچی هست خوشم نمیاد ازشون و اصلا حتی لختم بشم و بشن تحریک نمیشم که بخام رابطه باهاشون بدم و باید طرف دعاگوم باشه و علاقه و وسواسیت  وعاشقم باشه و بیاد رو ذهنم تا بهش فکر کنم و تحریک شم وگرنه حتی من قصد ازدواج فعلا ندارم چون میدونم زن مناسب حالم که خوشم بیاد ازش نه بهم میدن نه پیدا میکنم ولی از راه دور و ذهنی زیاد حال کردم و خدا بخاد تحریک میشم گرچه شهوتم قوی نیست و چیز گنده و بزرگی ندارم که باب طبع زنها باشه ولی باز میتونم شهوتم رو کنترل کنم اتفاقا خوشم میاد بهم فکر کنن زنها تا تحریک شم ولی مثلا بیست سال پیش قبل تیمارستان رفتنم که میل شیطانی و قوی جنسی داشتم اصلا خودم رو نمیتونستم نگه دارم و هر روز باید یک بار ارضا میشدم از فیلتر رد میشدم و از همه زنها خوشم میومد و حاظر بودم با یه دختر گرچه فاحشه باشه زندگی و ازدواج کنم ولی تو قرآن فرموده زنهای پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنهای پاک و مردان خبیث برای زنهای خبیث و زنهای خبیث برای مردان خبیثند یعنی از راه فکر مال همند چون وقتی بهم فکر کنیم و یاد همدیگه باشیم مال همیم نه اینکه دست یه زن نامحرم رو بگیرم اون خودش صدتا عشق داره بلکه باید بهم فکر کنیم و یاد همدیگه باشیم حالا شما اگه از فاحشه های لخت سایت پورن خوشت میاد پس خودتم خبیثی من از زنهای مومن و چادری خوشم میاد و ممکنه سایت پورن ببینم چونکه میخام ماموران حسود ولم کنن ولی زیاد خوشم نمیاد و زیاد تحریک نمیشم ولی اگه زنی عاشق تو ذهنم بیاد خب خوشم میاد 

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۳، ۰۹:۰۶ ب.ظ | علی | ۰ نظر

ولِلظّالِمِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : یَظلِمُ مَن فَوقَهُ بِالمَعصِیَةِ ، ومَن دونَهُ بِالغَلَبَةِ ، ویُعینُ الظَّلَمَةَ

 ستمگر ، سه نشانه دارد : به بالاتر از خودش با نافرمانى ، و به پایین تر از خودش با چیرگى ، ستم مى کند و به ستمگران ، یارى مى رساند

سلام و اما در حدیث لقمان از زبان امام صادق علیه السلام میرسیم به ظالم که اولا به بالاتر از خودش نافرمانی و گناه میکنه حالا بالاتر از خودش رو نمیبینه و نمیتونه ببینه یه حرف دیگست که تکبر داره ولی خیلیا در مقام بالاتر از ما هستن یا واقعا بالاترند در معنویت مثلا و ما نباید بگیم حکومت مردمی داریم و مردم از همه بالاترن نه ما خودمون رو اول پایین بگیریم و نادان و کبر نداشته باشیم و اعتقاد شیطانی ابلیسی که اعتقاد داشت که از حضرت آدم بالاتره حالا این بالاتری میتونه احساسی باشه که مامان بابات بالاتر از توعن و حق دارن بر تو و احترام واجب یا مثلا میتونه برتری معنوی باشه که اگه آخوندی خودت رو آیت الله ندون دیگه و یا برتری علمی که خیلیا هستن بیشتر از ما میدونن یا برتری نظامی که درجه دارن و باید ازشون اطاعت کرد یا برتری های دیگه مثلا رهبر بزرگ ما از همه نظر از هممون بالاتره ولی تخریب میشه در فضای مجازی جاهلانه یا عمدا پس واجبه بر هممون که اطاعتش کنیم یا خدا از همه بالاتره واجبه قرآن بخونیم و گناه نکنیم وگرنه ظالمیم و امامان و پیامبران و بزرگان حق بر ما دارن و مقامی دارن که هم نباید نافرمانی بشن و اطاعت بشن و هم باید تمام حرفاشون بدقت گوش و عمل کنیم و دراینجا میگه معصیت و نافرمانی نشن یعنی اذیتشون نکنیم ناراحتشون نکنیم ذلیلشون نکنیم احترامشون رو نگه داریم حرفشونو با جان قبول و گوش کنیم و حرف رو حرفشون نزاریم دروغ نگیم یا فکر نکنیم زرنگیم و بالاتر از حرف اونا حرفی است و به هر عنوان معصیتشون کنیم مثلا اگه حرفهاشون رو تحریف و مسخره و نادیده بگیریم ظالمیم و باید نوکرشون باشیم حالا اگر غلام و نوکر نیستیم دیگه نافرمانی و گناه نکنیم وگرنه ظالمیم هرچند اگر قبولشون هم نداشته باشیم و اعتقاد بهشون باز ظالمیم

واما ویژگی دوم ظالم اینه که به پایین تر از خودش ظالم میخاد غلبه پیدا کنه بعضی ها هستن رییس یه گروه شدن و ظاهرا برتر از عده ای اند گرچه ممکنه این پست و شعل انتسابی یا بعدا گرفته بشه ازش حتی حالا به هر دلیلی یه پستی داره مثلا مسئول یه جاییه که یه عده از جمله مردم عادی ظاهرا پایین تر از خودشن یا براش یا تحت نظارتش کار میکنن و شاید یه قدرتی هم داشته باشه مثل پلیس یا قاضی یا آقازاده که همه بهش احترام میزارن ولی این میخاد سواستفاده که چه عرض شود میخاد چیره بشه بر پایین تر از خودش که انگار حق من اینه که همه کارهای شخصی و اداری و همه خلاصه نوکرم باشن و حتی سواستفاده کنه از زیر دستیاش که حرفشو گوش بدن و مثلا زنها بیان و پا بدن به من که من رییسشونم وگرنه اخراجشون میکنم از سرکار یا حرف من رو باید در همه حال و همه جوره گوش بدین و هرچی من خاستم باید اجرا بشه چون من وزیرم مثلا و باید همه از وقت و سرمایه و کار خودشون بزارن و فلان منفعت من رو و در دستور خاص من که طبق مصالح و قوانین نیست و صرفا یک هوس هست رو اجرا کنن چون من اینجوری دلم میخاد و خوشم میاد و نفوذ دارم پس همه باید طبق منافع شخصی و دستور غیر قانونی من عمل کنن چه بخان چه نخان و این یک دستور هست و این گرفتاری رو خودم دیدم وقتی بابام مسول بود که نمیخام باز کنم که وزیر یه شبه دستور میداد که فلانجا در فلان باغ دور از شهر باید اینرنت 4g وصل بشه چون مثلا مهمانی داشت یا یکی بهش گفته بود و بابام هم رییس مخابرات شهرستانی بود و مجبور میشد اطاعت امر کنه و دستگاه بفرسته پس اینم یک ظلمه که بسیار واضح و معمول بین مسولین بالا هست

و آخرین ویژگی اینه ظالم به ستم و ظلم یاری میرسونه یعنی شبکه دارن اینا و دستشون توی یک کاسه هست مثلا آمریکا در جنایات اسرائیل شریکه و حمایت میکنه و حتی اگه دلمون هم و نیتمون هم با ظلم باشه و شاد بشیم و بیخیال باشبم در جنایات غزه ستمگر و ظالمیم و خیلی جالبه ظالم ها شبکه دارن و همدیگرو که میبینن از هم خوششون میاد و گروهی ظلم میکنن شبکه هایی که شاید ما ندانیم و ظاهری نباشه ولی ریشه داره و هوای همو دارن که در کشور فساد کنن و هیچ وقت محاکمه نشن!!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۳، ۱۱:۴۴ ب.ظ | علی | ۰ نظر

سلام خوب انگار دعام کردین ولی من مجبور نیستم داستان عاشقی و عشق و حال رو به وضوح بگم چون ممکنه نتونی کنترل کنی و عشق به گناه بکشه گفتم که اگه مجردی نباید ارضا کنی خودتو و فقط آب عشقی باید در کار باشه که اگه معشوقه نداری در ذهن این آب عشق نیست هرچند با خودت بازی کنی!!

باغبان مردی زحمتکش بود ولی هنگام آبیاری مانند زنها گریه میکرد ودر دلش دعا و ذکر میگفت گرچه مرد بود ولی زن میشد حرف دلش و میگفت خدایا گلم پژمرده شده خدایا گلم داره پژمرده میشه خدایا گلم پره درده‌ خدایا گلم خراب شده و زشت شده و پیر خدایا گلم رو قوی کن خدایا به گلم حس و جان بده خدایا با گلم میخام باغبون رو شاد کنم خدایا گلم باغبون رو میخاد خدایا گلم به باغبون نیاز داره خدایا گلم آب میخاد خدایا گلمو قوی کن و قدرت بهش بده خدایا گلم عاشق باغبونه 

خب باغبون خدایا خدایا میگفت و ذکر و دعا میکرد گرچه مرد بود ولی خودشو جای گلها میزاشت و میخاست با اشکاش گلهارو سیر کنه با چند قطره آب تمیز و پاک با دستاش به گلها آب بده

خب الوعده وفا ما گفتیم چطوری با زنتون حال کنید و تحریک شین یا اگه زن ندارین با معشوقه های ذهنی ولی مراقب باش ارضا نشی!!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۳، ۰۹:۳۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر

ولِلمُتَکَلِّفِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : یُنازِعُ مَن فَوقَهُ ، ویَقولُ ما لا یَعلَمُ ، ویَتَعاطى ما لا یَنالُ

متظاهر نیز سه نشانه دارد : با برتر از خود مى ستیزد ، و چیزى را مى گوید که نمى داند ، و در پىِ چیزى است که به آن ، دست نمى یابد

خب میرسیم بدینجا که لقمان حکیم طبق روایت امام جعفر صادق علیه السلام میفرماید متکلف سه علامت دارد که با بالاتر از خودش جنگ داره  و چیزی رو میگه‌ که علم بهش نداره و نمیدونه دقیق چیه و دنبال چیزیه که بهش نمیرسه 

خب متکلف رو معنا کرد متظاهر ولی باز بخایم بهتر معنا کنیم میشه کسی که ادعاش میشه و‌مدعیه حالا این مدعی ها تو سیاست و دین و نظامی ها و تلوزیون زیادن مثلا زورشون به ابرقدرت ها نمیرسه ولی ادعاشون میشه مثلا ما فیلمهای بهتری تولید میکنیم و دانش و علمشو ندارن و‌تحقیق نکردن یا قدرت ندارن یا موشک هسته ای نداریم ولی خودمون رو باد کردیم و ادعامون میشه که قدرت برتر منطقه یا جز چند کشور برتر جهانیم و تیم فوتبالمون قوی نیست ولی جنگ رسانه ای و روانی میکنیم که توی جام جهانی فلان میشه و بیسار و همه رو شکست میدیم و ادعامون میشه ولی مرد میدان نیسیم تو زمین و معادله و محاسبه که نداریم هیچ ادعامونم شده و تو اخبار چیزایی میگیم که ملت شاخ درمیارن که فلان داروی کمیاب رو کشف کردیم و چیزی میگیم که نمیدونیم و علم بهش نداریم و ادعامون میشه حالا ملت چه بخاد باور کنه چه نکنه ما ادعامون میشه که چند ملیون خونه ساختیم در حالیکه ممکنه به دویست هزارتا هم نرسه همش ادعا همش حرف هم ظاهر سازی و دروغ و آخرین نشانه ی مدعی اینه که دنبال چیزیه که بهش نمیرسه مثلا گنج مثلا برگه های شانس و جایزه های بانکی و تبلیغاتی و قرعه کشی و یه شبه پولدار شدن و موفقیت در کنکور با میانبر و هروز ماشالا کشفیاتی داریم که چند کشور جهان بیشتر به تکنولوژی ایش دست نیافتن و دروغ میگیم به ملت و زحمت نمیکشیم این همه مشکلات اقتصادی و عقب ماندگی های پیشرفت داریم به جای اینکه گروه تشکیل بدیم و جمع بشیم و زحمت بکشیم و‌تحقیق کنیم بعد ادعامون میشه این البته بیشتر در زندگی سیاسی و اجتماعی گفتم ولی خیلیا ادعاشون میشه جاشون وسط بهشته ولی پخی نیستن و خودشون و ملت رو گول میزنن و شیطان فریبشون داده که کی بهتر از ما ما بودیم جنگیدیم ما بودیم ملت رو نجات دادیم ما اگه نبودیم نظام مشکل داشت و کسی نیست جای منو پر کنه تو وزارت نفت و من مجبورم وزارت رو قبول کنم مثل وزیر نفت سابق آقای روحانی بعد خبر فساد و محاکمه ش میرسه! همه استادن ماشالا و‌پر از ادعا و‌نسخه مینویسن و هر قصابی دکتر میشه با یه روپوش سفید و همه طلبکار از نظام و دولت و‌مردم

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۳، ۰۸:۲۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر

سلام من همیشه هرسال بخودم میگفتم چرا علما میگن شب بیست و سوم ماه رمضان احتمالش بیشتره شب قدر باشه درحالیکه شب نوزدهم حضرت علی علیه السلام ضربه خورده و شب سنگینیه یا شب بیست و یکم حضرت عروج به عرش الهی داشته و شب شهادته و خیلی شب مهمتریه نسبت به شب بیست و سوم که ظاهرا مناسبت خاصی نداره و همیشه هر سال شب قدر که برتر از هزارشب هست برام دردناک بود که شب بیست و سوم باشه و نمیفهمدم قضیه شو تا اینکه امسال شب نوزدهم و بیست و یکم مثل هر شب قلیون میکشیدم و به زنها فکر میکردم و حال میکردم با خودم ولی امسال دیدم این دوشب حرمت داره و شب حال کردن نیست و اونهایی که مومن هستن و ازدواج کردن یا حال نمیکنن با زنشون یا نطفه نمیبندن و شب عزا است و گریه میکنن بر مولامون و از خدا میخان به بزرگی ایشون بخشیده بشیم و گریه میکنن و خلوت با خدا و قرآن به سر و توبه و الحق اگه اشکی بر  امامان بریزیم در هر شب ممکنه همه گناهامون بخشیده بشه و چه برسه در عزای مظلومترین آقای عالم در این د‌و شب غم و راستیتش روم نشد خلوت زنانه داشته باشم و به زنها فکر کنم و نوحه و پخش مستقیم ‌و مناجات گذاشتم در این دو شب و گریه کردم و حرمت نگه داشتم ولی شب بیست و سوم دیگه شب خوشیه و گناهامون دیگه انشالا بخشیده و هیچ عیب نداره با زنمون حال کنیم و خدمت خدا برسیم و حتی بچه دار شیم اگه زن داریم و لذت ببریم و با هم در آغوش هم خدا رو صدا بزنیم در شب بیست و سوم ماه رمضان و خیلی از پیشرفت های معنوی باید مرد و زن در آغوش هم خدا رو صدا بزنن و دعا کنن همدیگرو تا لذت ببرن نه اینکه معتاد بشه مرتیکه مواد بزنه تا نیروی جنسیش زیاد شده و پشت زنشو بخاد بلکه باید محبت باشه و خدا مهر و محبت همدیگرو میاندازه و بچه از طرف خداست حالا چکار کنیم که تحریک بشیم و با چه روشی همدیگرو دعا کنیم اگه مجردیم یا متاهل که خوشمون بیاد از هم رو شاید بیشتر بعدا بگم چون تو فیلمام زیاد راه حل دادم ولی اینجا معلوم نیست توی نوشتن مخاطب باشه و بخاد این حرفارو گوش بده و طاقت بیاره و فکر کنم آخرین روش هام که تحریک بشیم و محبت به زنها ایجاد بشه و آب عشق که قبل از منی و ارضا شدنه بیرون بیاد و حال کنیم و ارضا نکنیم خودمون رو زوده هنوز بگم و باید دعام کنید!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۳، ۰۲:۰۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر

من خعلی داشتم خوب پیش میرفتم تا جایی که منو توی تلوزیون میدید گفت بهم وقتی شب عید بود و مجری شبکه دو داشتن برنامه زنده اجرا میکردن تورو به جای مجری تصور کردم تو خعلی خوب پیش بری مجری میشی ولی بهت بگم دیگه فیلم نساز عاقبت نداره این مجری رو میبینی شاید میگی برای خودش مخیه و آدم بزرگی لااقل از خعلیا بیشتر میفهمه و درک میکنه و اجرا ولی تو اگه بدونی برای هر اجرا مجبوره چندتا قرص روان و آرامبخش بخوره تو که سالمی ماشالا هیچ قرصی نمیخوری و روال کاری این بازیگرا و مجری ها و بازیکن ها و آدم های مشهور اینه که دکتر دارن و دکترشون یه قرص هایی بهشون میده که روانی میشن مثلا الکی خوشن و میخندن و روانشون و فکرشون و جیششون و همه چیزشون کنترل شده است اینها عروسک هایی ان که کم کم هیچ اختیاری از خودشون نخواهند داشت گرچه شیرین بازی و متفکرنمایی کنن ولی همون هام وسوسه ان اصلا روال کاری اینا اینه که برای اینکه جلو ملت پخش زنده مثلا داشته باشن باید یه مشت قرص روان و آرامبخش باندازن بالا و از صدای خنده های شیطانیشون معلومه پس نباید از خودم فیلم بگیرم و نهایتا به جایی برسم که جز سقوط راهی نیست و این اجر خوبی های من نیست من اگه بخام فیلم هم بازی کنم باید پشت صحنه باشم یا کارگردان یا نویسنده یا بازیگردان نه اینکه تخریب کنم و نابود خودم رو با مشهوریت ته ش چیزی نیست!!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۳، ۱۰:۵۶ ق.ظ | علی | ۰ نظر

وإنّ لِلدّینِ ثَلاثَ عَلاماتٍ  العِلمَ وَالإِیمانَ وَالعَمَلَ بِهِ

خوب لازم شد یه کم بیشتر به این جمله توجه کنم داشتم فکر میکردم در پست قبل گفتم عالم بالاتره یا عامل بعد یادم اومد که احادیث میگه عمل به علم خودتون بکنید یعنی ما باید هم عالم باشیم و هم عامل تا دیندار باشیم ممکنه شما بگی با عمل کردن و‌نماز خوندنه که اخلاص و صدق و راستی معلوم میشه یا بگی تفکر و علم راه رو نشون میده بلکه صحیح اینه که هم نماز بخونیم هم علم کسب کنیم و هردو باهم باشه تا دیندارمون کامل بشه و علم بدون ایمان و عمل یا عمل بدون ایمان و علم یا ایمان بدون علم و عمل نباشه که راه گمراه کننده است و دین نداریم

و اما من در این حدیث که نوشته-- العمل به-- یعنی عمل به آن من فکر کردم اولش عمل به ایمان هست بعد چند دقیقه پیش گفتم شاید عمل به علم هست که توصیه شده در احادیث و نگفته --العمل بهما-- و علم اول اومده بعد ایمان و ظاهرا به ایمان برمیگرده چون ایمان بعد از علم اومده ولی شاید به هر کدومشون خصوصی و جدا گانه برگرده یعنی یه مبحث کاملا مجزا و مختلف داریم در مبحث عمل به علم و یه مبحث جدا در عمل به ایمان که جدا جدا بهش باید فکر بشه و قاطی هم نشن وگرنه میگفت **العمل بهما** حالا کی میخاد عمل به ایمان رو از عمل به علم جدا کنه و هر سه تاشو هم داشته باشه باهم؟! عمل به ایمان رو یه کم توضیح دادم در پست قبل که طرف که عمل میکنه اگه به ایمانش عمل نکنه خودشو دیندار نمیدونه مثلا به خدا ایمان داره و خدا گفته نماز واجبه و بیشتر مشغول نمازه ممکنه و درست کردن و اخلاص در نماز و توجه بیشتر ممکنه عطر و مسواکم بزنه و یه ساعت خودشو قبل اذان آماده باشه برای نمازش یا به نافله توجه کنه یا توجه شو و ذکرشو و افکار و اذکار خاص داشته باشه و خلاصه به عمل به ایمان اهمیت میده ولی یه چیز دیگری که توجه نداشتم عمل به علمه و چیزی رو که یاد گرفتیم و میدونیم و فهمیدیم فعلا هرچند اندک باشه انجام بدیم این مبحثش جدا است از یه طرف به کاربردی کردن علم میپردازه که مثلا نون و ثروت و مقام و قدرت از علممون بگیریم و عملیاتی کنیم از طرفی خودسازیه که خودمون رو قوی کنیم و دین خیالی نداشته باشیم و فقط پندار و افکار نداشته باشیم و به قوانین الهی و علوم که یقین داریم درسته چه در سلامت چه دین چه فناوری و علوم تجسمی و غریبه و اینا همش عملیاتیش کنیم و مکتوب و تبدیل به دانش عمومی کنیم که هم خودمون بهره ببریم و فراموش نکنیم هم دیگران هدایت شن وجاهل نمانند و گنجی است که باید در خون و زندگی مون باشه نه صرفا یک جامعه آرمانی و زندگی ایده آل که همه میدونیم فلان مسول وظیفه ش چیه ولی نه کمک میرسونیم و کلید مشکلات رو علم داریم ولی راهی نیست و امیدها قطع و راهها بسته و چشمان بازمون رو بسته ایم به روی مشکلات کشور و شخصی خود و با اینکه میدانیم چه چیز نجاتمون میدهد باز هیچ کاری و هیچ نمیگوییم پس باید به علمی که داریم بها بدیم و عمل کنیم خعلی از کشورها هستن که راه سعادت رو نمیدونن که هم علم ندارن و هم دین و ایمان و عمل به هردو و امید ندارن به ملتشون و مسولینشون و اگه جیبشون رو خالی هم بکنن صداشون بیرون نمیاد درحالیکه ممکنه خعلی کشور پیشرفته ای هم باشه از لحاظ تکنولوژی و چشم به ما ایرانیان دارن که از این شومی بیرون بیان!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۳، ۰۵:۲۶ ق.ظ | علی | ۰ نظر

ولِلعالِمِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : العِلمُ بِاللّه ِ وبِما یُحِبُّ وبِما یَکرَهُ . ولِلعامِلِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : الصَّلاةُ وَالصِّیامُ وَالزَّکاةُ

دانشمند ، سه نشانه دارد : شناخت خدا و شناخت آنچه مى پسندد و شناخت آنچه نمى پسندد . صالح ، سه نشانه دارد : نماز و روزه و زکات 

خب سپس لقمان درباره عالم و عمل کننده صحبت میکنه عالم کسیه که دانشمنده و عامل کسیه که کار میکنه و به ایمانی که به خدا و پیامبر و کتاب خدا آورده جامه عمل میپوشنه وگرنه طبق چیزی که گفتیم اصلا دین نداره و کافره اگه عمل نکنه به ایمانش 

و اماعالم و دانشمنده که علم و آگاهی داره مثلا درس خونده و ممکنه مثل کارگر کارهای سختی نکنه و این سه تا برتری و نشونه داره اینکه اولا خدارو درک میکنه میدونه خدا چی میگه منظورش چیه چی میخاد و عالم میدونه بعد مرگ قراره چی بشه و باید چی کار کنه خدا راضی شه درسته ممکنه ایمان نداشته باشه ولی میدونه خدا چی خواسته میدونه پیامبر حقه و قیامتی هست و خدای بزرگی جهان رو آفریده حالا عالم بالاتر یا عامل بحث جداست و باید بیشتر تحقیق کنم چون عامل باید حتما ایمان داشته باشه ولی ممکنه علمش اندازه عالم نباشه و نشانه بعدی عالم و دانشمند آگاه اینه که به چیزی که دوست داره علم داره و از چیزی که بدش میاد علم داره یعنی اولا خوب و بد رو میشناسه دوما میل خدایی داره و با توجه به علم خدایی که اول گفتم بود که خیر و شر خودشو میدونه و سوما شناخت به خودش داره یعنی میدونه این میوه برای بدنش خوبه و سر درگم نیست که چه راهی رو طی کنه و بوسیله علم الهی هدایت شده و علم الهی داره پس میل و هوسش و علاقه هاش خداییه مثلا از فاحشه ها خوشش نمیاد و میل به گناه و شر نداره و دوست نداره کار بدی انجام بده چون علم الهی داره و خدارو شناخته و خودشم شناخته و میدونه چی به نفعشه و چی به ضررشه میدونه جهنمیه یا بهشتی و دیگران رو هم از طریق نفس و علم الهی که داره میشناسه که بهشتین یا جهنمی و صلاح کار خسروان دانند و هم اینکه خودش رو شناخته و لازم نیست دنبال یک مزه و میل و راه و گنج در جایی بیرون از خودش بگرده تا آروم شه بلکه میدونه که از چه طریق شاد میشه و کسی ناگهانی نمیتونه بهش انرژی و شادی بده و دنبال شادی و آنچه دوست داره بیرون از خودش مثلا تو اینستاگرام نمیگرده و علم الهی داره که چه مثلا عبادتی بکنه تا به چیزی که دوست داره برسه میدونه راه رسیدن به اهداف و علاقه هاش پیش خداست و چیزی ناراحت یا شادش نمیکنه از بیرون بلکه چون علم الهی داره غافلگیر و هیجانی نمیشه و دنیا چشمش رو نگرفته و همیشه آرومه پس به چیزی که علاقه داره علم داره هم میدونه چه طور شاد شه هم خودش رو شناخته چه چیز میتونه شادش کنه و غافلگیرش کنه و میل به بدی و زشتی و خباثت نداره و میدونه راه کدوم وریه و چون علم الهی داره از پاکی خوشش میاد و میل به گناه نداره

و اما عامل که ایمان داره و عامل کسیه که عمل میکنه به ایمانش این هم سه نشانه دارد که نماز و روزه و زکاته این دنبال اینه که احساسات و علم و ایمانش و وجود رو بزاره در پای به عمل به نماز و نمازشو درست کنه و کاری کرده باشه که فردا شرمنده نشه و اگه نماز واجب رو نخونه ته دلش اینه که گناه کرده و هیچ پاداشی نداره و دل خدارو بدست نیاورده و کاری انجام نداده که سبک شه و بالی داشته باشه که پرواز کنه و هیچ انتظاری که نداره از خدا هیچ بلکه شوق داره که با عمل کردن دل خدارو بدست آوره و نمازش رو بهتر کنه تا بیشتر بسمت خدا پرواز کنه و سبک بشه و ارضا وگرنه اگر نماز نخونه از دست خودش ناراضی میشه تا جایی که دنیا براش تنگ میشه که من لایق آتشم و نمیتونه خدارا با عمل نکردن به نماز اطاعات نکنه چه بسا دلش میخاد اول وقت نمازش رو بخونه که فضیلتش بیشتر شه و اینطوری که نماز میخونه و عمل به فرمان خدا میکنه خیلی از شغل ها و سفرها و موقعیت های گناه و بد براش اصلا پیش نمیاد که بخواد گرفتارم بشه و هم روزه میگیره که قوی شه و ارتباط با خدا بیشتر وصل شه و فعل حرام نکنه و هم از شغلی که داره اون درآمدش زکات میده و همه عرق هایی که ریخته رو پای خدا خرج میکنه و اینطوری زندگیش الهی و عمل کرده به فرمان خدا و برای خدا کار کرده و خیالش راحته که کم نزاشته و چیزی اندوخته پیش خدا

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۱۲ فروردين ۱۴۰۳، ۱۰:۴۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر

وإنّ لِلدّینِ ثَلاثَ عَلاماتٍ  العِلمَ وَالإِیمانَ وَالعَمَلَ بِهِ . ولِلإِیمانِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : الإِیمانُ بِاللّه ِ وکُتُبِهِ ورُسُلِهِ .

و همانا دین ، سه نشانه دارد : دانش ، ایمان ، و عمل به آن . ایمان ، سه نشانه دارد : ایمان به خدا و کتاب هاى او و فرستادگانش

خب وارد حدیث لقمان بشیم میگه دین سه علامت داره خب علم چیه نمیدونم ایمان چیه نیاز داره آیات و روایات رو بخونیم و بیشتر بشناسیم تا نکات بیشتری رو بدونیم و بفهمیم حالا من همینطوری فکر میکنم و میگم بدون اطلاعات زیاد که علم همین اطلاعات هست همین کتب و مرجع و منبع و روش کار و نور راه که چه طوری باید بخوریم کار کنیم به فناوری برسیم و روش استفاده یا ترقی و پیشرفت و راه و روش کار و زندگی چیه که موفق بشیم این بهش میگن علم که دستورالعمل هست و چیزیه که اگه ندانیم جاهلیم و ضرر میکنیم و باید اطرافمون رو خوب بشناسیم و بدونیم این چیز کاربردش چیه چه طوری میشه ساختش چه طور مورد استفاده و بهره قرار میگیره و علم چیزیه که آگاهی بهمون میده و عقلمون قبول میکنه و اندوخته ذهنی شاد میشه راضی و مطمئن میشه و راهرو روش و کاربرد اون چیز رو میفهمیم بوسیله آگاه شدن مثلا علم تو کتابا زیاده و بعضی چیزهارو اگه بهمون نگن گمراه میشیم و اشتباهی میریم مثل تابلو راهه که شاید نوشته رویش چیز مهمی نباشه و نورانی ولی راه دو مسیر مختلف رو به ما نشون میده و اگه ندانیم ممکنه اشتباه کنیم و ما علم غیب نداریم و نیاز به علم و راهنما و دستورالعمل زندگی داریم و باید درس بخونیم بپرسیم و دنبال کنیم و پیگیر راهی که میریم باشیم تا اطلاعاتمون بالا بره

و اما ایمان ایمان چیزی هست که یقین و باور ماست و اگر ما به خودمون متکی باشیم و جز خودمون رو نبینیم و بیرون و نور خدا و خدا رو نبینیم و خودپرست باشیم بدست نمیاد باید به یک منبع نور اعتماد کنیم و قبول کنیم خودمون رو هیچکاره بدونیم و پر از گناه و اشتباه و متکی به خودمون نباشیم که ما درست میگیم بلکه بالا سرمون رو ببینیم و خدا رو باور کنیم و ببینیم و قبول کنیم و بشناسیم و معرفت کسب کنیم و ایمان اون یقینی است که حرف خدا چقدر قبول داریم و چقدر خدارو شناختیم و در دلمون جای گرفت این جای گرفتن مانند آب هست که خالی و پر میشه مثلا گناه کنیم ایمانمون میریزه یا کثیف میشه و مثل علم نیست که به راحتی قبول کنیم و نکنیم و به عقل رجوع کنیم چون خدارو به عقل ناقص نمیشه شناخت بلکه به ذاتمون بستگی داره به ایمانمون بستگی داره که خدارو قبول کنیم ممکنه علم داشته باشی ولی ایمان نداری و نماز نمیخونی از خدا نمیترسی اون دنیا رو قبول نداری و امامان رو فرد معمولی گرفتی نه فرستاده ی خداوند و اصلا خود خدارو هم قبول نداری ولی علم رو قبول داری چون ضرر میکنی اگه اطلاعات نداشته باشی ولی اگه ایمان داشتی چه طوری گناه میکردی؟؟

و اما عمل به ایمان عمل به ایمان هم جز دینه و اگه در عمل سستی کنی مثلا خدا رو باور داری ولی دلت برای غزه نمیسوزه خب عملیاتت کار نمیکنه نماز نمیخونی خوبی نمیکنی و دستت به کار خیر و عبادت نمیره اینجا هم دین نداری باید ایمانت در عملت نمایش داده بشه نه که بری و ظلم کنی

خب پس دین سه نشانه داره علم و ایمان و عمل به ایمان آیا ما دینداریم یا صرفا یک ریش و چادر میزاریم و همه میگن مذهبی بهمون نه کتابی خوندیم چیزی یاد بگیریم نه با خدا رفیق شدیم و نه اعمالمون برای خداست

حالا بعدش میگه ایمان سه نشانه داره اینکه خدارو قبول کنی و کتابش رو فرستادگانش رو خدارو چه طوری قبول میکنی که حالا ایمان داری شاید باید در نظرت باشه و ببینی خدارو که کیه که داره میبینتت و میشنوه صداتو و تو در محضر شی و بعد بشناسیش که خدا چه صفاتی داره و از چی خوشش میاد و بدش میاد پس میری کتاب خدارو میخونی کتابی که خیلیا اصلا بهش رجوع نمیکنن و هیچی ازش نمیفهمن و براشون مهم نیست و حتی میگن این کتاب مال دوران ما نیست و تحریف شده پس چگونه اینها ایمان به کتاب خدا دارن در صورتیکه هفته ها میگذره و دلشون براش تنگ نشده ببینن خدا چی گفته و عمل کنن و سوم ایمان به پیامبران که این هم عامل بیرونی هست ظاهرا ولی وقتی ایمان بیاری دلت میشه پر از نور خدا و قرآن و پیامبران همان پیامبری که قبولش ندارن و فرد عادی میدونشش و هرچی بیشتر دلش برای امت میسوزه که گرفتار قهر و عذاب نشویم باز ما دورتر میشیم و راه نجات و هدایت رو گم میکنیم آخه یه زمانه پیامبر رو گرفتی که جهنم نری باشه نرو ولی یه زمانه که پیش خدا نیسی و بهشت مقربین رو درک نکردی و کامل نشدی پیش شهدا و پیامبران راهت نمیدن گرچه بهشتی باشه پس راه تکامل و شناخت پیامبر راه ساده ای نیست و باید مثل کوه ایمان داشت و معرفت تا برسیم به پیشگاهشون وگرنه نسوختن در عذاب الهی هنر هست ولی هنر بزرگی نیست گرچه آتیش تیز و سوزان چشم به همه ما داره و همه مقصریم جز معصومین و لایق آتش و واجب بر شفاعت شهدا و امامانیم!!

 

​​​​​

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۱۲ فروردين ۱۴۰۳، ۰۹:۲۷ ب.ظ | علی | ۲ نظر

عنه علیه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : یا بُنَیَّ ، لِکُلِّ شَیءٍ عَلامَةٌ یُعرَفُ بِها ویُشهَدُ عَلَیها ، وإنّ لِلدّینِ ثَلاثَ عَلاماتٍ : العِلمَ وَالإِیمانَ وَالعَمَلَ بِهِ . ولِلإِیمانِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : الإِیمانُ بِاللّه ِ وکُتُبِهِ ورُسُلِهِ . ولِلعالِمِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : العِلمُ بِاللّه ِ وبِما یُحِبُّ وبِما یَکرَهُ . ولِلعامِلِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : الصَّلاةُ وَالصِّیامُ وَالزَّکاةُ . ولِلمُتَکَلِّفِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : یُنازِعُ مَن فَوقَهُ ، ویَقولُ ما لا یَعلَمُ ، ویَتَعاطى ما لا یَنالُ . ولِلظّالِمِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : یَظلِمُ مَن فَوقَهُ بِالمَعصِیَةِ ، ومَن دونَهُ بِالغَلَبَةِ ، ویُعینُ الظَّلَمَةَ . ولِلمُنافِقِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : یُخالِفُ لِسانُهُ قَلبَهُ ، وقَلبُهُ فِعلَهُ ، وعَلانِیَتُهُ سَریرَتَهُ . ولِلآثِمِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : یَخونُ ، ویَکذِبُ ، ویُخالِفُ ما یَقولُ . ولِلمُرائی ثَلاثُ عَلاماتٍ : یَکسَلُ إذا کانَ وَحدَهُ ، ویَنشَطُ إذا کانَ النّاسُ عِندَهُ ، ویَتَعَرَّضُ فی کُلِّ أمرٍ لِلمَحمَدَةِ . ولِلحاسِدِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : یَغتابُ إذا غابَ ، ویَتَمَلَّقُ إذا شَهِدَ ، ویَشمَتُ بِالمُصیبَةِ . ولِلمُسرِفِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : یَشتَری ما لَیسَ لَهُ ، ویَلبَسُ ما لَیسَ لَهُ ، ویَأکُلُ ما لَیسَ لَهُ . ولِلکَسلانِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : یَتَوانى حَتّى یُفَرِّطَ ، ویُفَرِّطُ حَتّى یُضَیِّعَ ، ویُضَیِّعُ حَتّى یَأثَمَ . ولِلغافِلِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : السَّهوُ وَاللَّهوُ وَالنِّسیانُ .

امام صادق علیه السلام

ـ در بیان آنچه لقمان علیه السلام به پسرش گفت ـ : پسرم ! هر چیزى ، نشانه اى دارد که بدان شناخته مى شود و بر اساس آن ، مورد گواهى قرار مى گیرد ، و همانا دین ، سه نشانه دارد : دانش ، ایمان ، و عمل به آن . ایمان ، سه نشانه دارد : ایمان به خدا و کتاب هاى او و فرستادگانش . دانشمند ، سه نشانه دارد : شناخت خدا و شناخت آنچه مى پسندد و شناخت آنچه نمى پسندد . صالح ، سه نشانه دارد : نماز و روزه و زکات . متظاهر نیز سه نشانه دارد : با برتر از خود مى ستیزد ، و چیزى را مى گوید که نمى داند ، و در پىِ چیزى است که به آن ، دست نمى یابد . ستمگر ، سه نشانه دارد : به بالاتر از خودش با نافرمانى ، و به پایین تر از خودش با چیرگى ، ستم مى کند و به ستمگران ، یارى مى رساند . منافق ، سه نشانه دارد : زبانش مخالف دلش ، و دلش مخالف کارش ، و ظاهرش مخالف باطنش است . گنهکار ، سه نشانه دارد : خیانت مى ورزد ، دروغ مى گوید ، و با سخن خودش نیز مخالفت مى کند . ریاکار ، سه نشانه دارد : هنگامى که تنها باشد ، تنبلى مى کند و هنگامى که نزد مردم باشد ، چابک است و در هر کارى ، خود را در مَعرض ستایش دیگران قرار مى دهد . حسود ، سه نشانه دارد : هر گاه غایب باشد ، غیبت مى کند و هر گاه حاضر باشد ، چاپلوسى مى کند ، و به خاطر گرفتارى ، سرکوفت مى زند . اسرافکار ، سه نشانه دارد : چیزى را مى خرد که لازم ندارد ، و چیزى را مى پوشد که لازم ندارد ، و چیزى را مى خورد که لازم ندارد . تنبل ، سه نشانه دارد : تا آن جا سستى مى کند که کوتاهى مى شود ، و تا آن جا کوتاهى مى کند که ضایع مى سازد ، و تا آن جا ضایع مى سازد که گناه مى کند . غافل ، سه نشانه دارد : اشتباه و سرگرمى و فراموشى .

الخصال : ص 121 ح 113 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 415 
ح ۸.

 

خب اینجا یک حدیث طولانی از امام صادق علیه السلام هست که لقمان حکیم به پسرش عرضه داشته که نمیدونم چند تا پست بتونم بنویسم درموردش ولی خیلی مهمه اول که میگه هر چیزی نشانه ای دارد که بدان شناخته میشه و بوسیله آن گواهی میگیره اولا گواهی چیه مثلا میگیم اشهد ان لا اله الا الله یا مثلا روز قیامت فرشته ها و زمین و آسمان و پیامبران بر ضد ما یا در حمایت ما گواهی میدن من فکر میکنم گواهی دادن برای تصدیق و قبول شدن اعمالمونه که مثلا واقعا صادقیم یا اخلاص داریم یا جز این گروه خاص هستیم و قبول نهایی نیاز به گواهی دادن استاد داره هرچند برای خدا خود خدا کافیه ولی وقتی پیامبران و امامان و فرشته ها مارو از خودشون بدونن و حمایت کنن خدا بیشتر دلش میسوزه و ما بیشتر آروم میشیم و شاد ولی اگه رفتیم اون دنیا یا توی قیامت و خدا گفت تو کافر بودی ما زبونمون رو گاز میگیریم میگم خدایا از تو بعیده ما کجا کافر بودیم ما فقط مثلا نماز نمیخوندیم ما اگه کار بدیم کردیم تو دلمون توبه کردیم و حالا جلو خدا دروغ میگیم و بیا و ثابت کن اینجاست که دستمون ضد ما گواهی میده اینجاست که نیاز به شهدا هست که طرفداری کنن و نجاتمون بدن و حتی شفاعتمون کنن که خدایا گناه کرد ولی دلش با امام حسین بود و بعد گریه کرد و هیچگاه فکر بد نسبت به امامان نکرد و همیشه غلام بود ببخشش خدا گرچه خدا نیاز به گواهی دیگران نداره و خودش شاهد بوده ولی ما نیاز داریم که دل فرشته ها و شهدا و پیامبران و امامان و حتی زمین و مسجد برامون بسوزه و راه نجات نداریم و بهمون رحم شه و طرفداریمون کنن و حمایت.


 

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۱۲ فروردين ۱۴۰۳، ۰۸:۴۱ ب.ظ | علی | ۲ نظر

سلام من علی ام بعد از چند سال برگشتم بنویسم دلا شاد شه چون اولا امشب که شب شهادت حضرت علی علیه السلام هست دلم گرفت و غم رو دلم نشست و گفتم یا علی کاری برات نکردم و به دلم خورد باز بنویسم خب من این چندسال که نمینوشتم فیلم میگرفتم ولی به دلایلی از جمله حسادت تصمیم گرفتم چند سال از خودم فیلم نزارم تو آپارات که بیرونم انداختن و توی باهم حمایتم نکردن و توی اینستا تنهام و توی یوتیوب همه فیلمام حذف کردن به دلیل حق نشر و توی روبیکا دیده نمیشم و فقط باهم برام مونده بود که چند هفته س فیلم نزاشتم و حمایتم نکردن و بازدید و لایک و کامنت نداشتم و حتی حسادت کردن من دنبال پول و شهرت نبودم و الا میرفتم اینستا و هزارتا تا هزارتا بازدید میخوردم بلکه حمایت نشد حمایت همش بازدید و پول و اینا نیست فردا حسادت شد منو بردن تیمارستان هیچکه ازم دفاع نمیکنه و دلش برام نمیسوزه خوشحالم میشن نه عشقی نه مالی نه پولی نه لاقل لایکی چیزی و تو چنین فضایی که مسولین کشور دارن و عاشقم نیستن همینجا بنویسم راحترم تا چند سال شاید فیلم نسازم و کارهامم میگرفت ولی حمایت نبود لاقل عاشقمم نبودن ولی امشب بدم اومد از خودم کاری نکنم همینکه تو چشم نباشم و نبینن منو ظاهرا خیلی از حسودا کاری بهم ندارن و اگه تو نوشتن رفیق پیدا کنم پایه ترن و منظور با دلنوشته بهتر منتقل میشه و حواس ها بیشتر جمعه و بگم که فعلا برنامه خاصی برا نوشتن ندارم و امروز صبح یه حدیث رو دیدم امشب به دلم خورد درمورد احادیث فکر کنم و برای خودم مینویسم بیشتر چون اینها گنجن و اگه فکر نکنم غم رو دلم میشینه و آرامشم گرفته میشه باشد که کسانی که کارام رو دنبال میکنن هم از نوشته ها بهره ببرن وقتی قرار نیست کار به نام من تموم بشه حتما دانشمندانی هستن که کارام رو دنبال کنن ولی الان حس نمیکنم گروه قوی رو مخم باشن که برای گروه خاص کار کنم و از احادیث شروع میکنم و فکر درونی و زندگی خودم و مهم نیستم ولی فیلم که میگرفتم کارام همیشه میگرفت و هدر نمیرفت و استفاده میشد گرچه حمایت نبود و اگه حسادت باشه محکوم میشم ولی با نوشتن اگه کسی باهام دوست شه دوستی عمیق تره خب موفق باشید!!